در میان گرداب بحرانهای سیاسی افغانستان، نشست دو روزه گروههای سیاسی این کشور امروز در اسلامآباد آغاز میشود. این گردهمایی، تحت عنوان «به سوی وحدت و اعتماد»، توسط نهاد زنان برای افغانستان و انستیتوت ثبات راهبردی آسیای جنوبی سازماندهی شده است. هدف اصلی آن، فراهم کردن فضایی برای گفتگوی سازنده میان رهبران افغان، نمایندگان گروهها و کنشگران، اعم از زنان و مردان، با همتایان پاکستانیشان اعلام شده است.
این نشست در دو بخش کلیدی برگزار میشود؛ نخست، تبادل دیدگاهها درباره آینده افغانستان، الزامات نظام مردمسالار و مشارکت معنادار زنان؛ دوم، تمرکز بر تقویت همکاریهای دوجانبه، اعتمادسازی و یافتن راهکارهای مردممحور برای چالشهای منطقهای. اعلامیه رسمی تأکید دارد که این رویداد، با هدف تقویت درک متقابل، بهبود هماهنگی و تعریف اصول مشترک، زمینهساز ثبات، حکمرانی قانونمحور و تجدید تعهد به حقوق زنان خواهد بود.
با این حال، این نشست که قرار بود پیشتر برگزار شود اما به تأخیر افتاده، ابهاماتی را برمیانگیزد. به نظر میرسد پاکستان از طریق این گردهمایی، تلاش دارد به طالبان نشان دهد که هنوز هم بر بخشی از نیروهای سیاسی افغانستان نفوذ دارد. این اقدام، نه تنها ابزاری برای تغییر رویکرد کابل در برابر اسلامآباد است، بلکه اهرمی فشار برای تعدیل نگرشهای طالبان در سطوح داخلی و منطقهای به شمار میرود.
نقش پررنگ زنان در سازماندهی این نشست، لایهای دیگر به قضیه میافزاید. این حضور، میتواند به عنوان اهرمی عمل کند که منجر به تغییراتی در سیاستهای طالبان شود، هرچند تجربیات گذشته نشان میدهد چنین نشستهایی نتوانستهاند در جهت تغییر سیاستهای این گروه موثر باشد.
این نشست در حالی برگزار میشود که اخیراً در مجمع عمومی سازمان ملل، موضوع افغانستان از سوی مقامات و نخبگان بینالمللی مورد بحث قرار گرفت. در این زمینه، گردهمایی اسلامآباد میتواند سیگنالی از یک تلاش منطقهای برای پر کردن خلاءهای جهانی باشد، درحالی که با گذشت بیش از چهار سال از بازگشت طالبان به قدرت، افغانستان همچنان عضو غیررسمی جامعه جهانی است.
میزبانی تدریجی اسلامآباد از گروههای مخالف طالبان، معنای دیگری به این نشست میبخشد. این استراتژی، ظاهراً پس از آن پیگیری میشود که مقامات پاکستانی، گویی مواضع طالبان را بیش از این تحمل ندارند و با روشهای گوناگون، به دنبال تعدیل سیاستها یا تضعیف آن هستند. چنین رویکردی، نشاندهنده چرخشی در سیاست خارجی پاکستان نسبت به همسایهاش است.
در این میان، نباید از نقش دیرینه پاکستان در بحرانهای افغانستان غافل ماند. از بدو تأسیس، پاکستان، افغانستان را به عنوان عمق استراتژیک خود میبیند و از هر تاکتیک ممکن برای بیثباتی و تضعیف نظامهای مختلف -اعم از چپ، راست، مردمی یا دیکتاتوری- بهره جسته است. این سیاستهای بحرانآفرین، ریشه در منافع ژئوپلیتیکی اسلامآباد دارد.
با این وجود، ابهام اصلی اینجاست که آیا سیاسیون مخالف طالبان، با درک این حساسیتها، به اسلامآباد سفر کردهاند یا صرفاً برای اجرای یک نمایش سمبولیک به منظور تعدیل اقدامات طالبان شرکت جستهاند؟ این پرسش، لایهای از تردید به نشست میافزاید و نشان میدهد که آجنداهای پنهان ممکن است بر اهداف اعلامی غلبه کنند.
در هر حال، به نظر میرسد راهحل بحران افغانستان از مسیر نشستهای بیرونی نمیگذرد. این رویدادها تنها زمانی موثر خواهند بود که بتوانند چتری بزرگ از اجماع ملی ایجاد کنند و عموم اقشار افغانستان را پوشش دهند. بدون چنین وحدتی، نشست اسلامآباد نیز ممکن است به فهرست طولانی تلاشهای ناکام بپیوندد و تنها به عنوان اهرمی موقت عمل کند.
فرهاد غزنوی/خبرگزاری معمار