پول و پاسپورت در جهان معاصر تنها ابزارهای معاملاتی و هویتی نیستند، بلکه نمادهای اساسی حاکمیت ملی و مشروعیت سیاسی محسوب میشوند. این دو رکن حکومتداری، بازتاب دهنده قدرت اقتدار مرکزی و شناسایی بینالمللی یک نظام سیاسی هستند. اما چرا حکومت طالبان پس از بیش از چهار سال از کنترل قدرت، همچنان از پول و پاسپورت نظام پیشین جمهوری استفاده میکند؟
ریشه اصلی این معضل در تحریمهای سنگین بینالمللی نهفته است. ایالات متحده و سازمان ملل با اعمال تحریمهای گسترده، دسترسی طالبان به شرکتهای متخصص چاپ اسکناس و تأمینکنندگان اروپایی مواد امنیتی را مسدود کردهاند. این محدودیتها نه تنها واردات کاغذ امنیتی و جوهرهای ویژه را غیرممکن ساخته، بلکه دسترسی به تکنولوژی پیشرفته چاپ پول را نیز از طالبان سلب کرده است.
علاوه بر موانع فنی، اقتصاد ویرانه افغانستان و کمبود حاد ذخایر ارزی خارجی، امکان سرمایهگذاری در تجهیزات مدرن چاپخانه را محال کرده است. این وضعیت طالبان را در دام وابستگی به میراث مالی نظام پیشین گرفتار ساخته است.
در حوزه پاسپورت نیز چالشهای مشابهی وجود دارد. عدم بهرسمیتشناسی حکومت طالبان توسط اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان، پاسپورتهای جدید با نام «امارت اسلامی» را فاقد اعتبار بینالمللی کرده است. این واقعیت طالبان را وادار به ادامه استفاده از سیستم پاسپورت جمهوری کرده تا حداقل درآمدزایی از این طریق را حفظ کند.
در این میان، کمبود منابع فنی و انسانی، فرآیند تولید و توزیع پاسپورت را با تأخیرات جدی مواجه ساخته است. این کندی در خدماترسانی، نارضایتی عمومی را افزایش داده و اعتبار حکومت طالبان را بیشازپیش خدشهدار کرده است.
این بحران هویتی و مالی، پیامدهای ویرانگری بر زندگی مردم افغانستان داشته است. پول افغانی با تورم سرسامآور و کمبود نقدینگی مزمن مواجه شده، که دسترسی به کالاهای اساسی را برای میلیونها نفر دشوار ساخته است. همچنین محدودیتهای سفر ناشی از پاسپورتهای قدیمی، مهاجرت کاری و دسترسی به کمکهای بینالمللی را مختل کرده و مردم را در دایره معیوبی از فقر و انزوا محبوس ساخته است.
گذار از این معضل پیچیده، مستلزم تحولی بنیادین در رویکرد طالبان است. بهرسمیتشناسی بینالمللی تنها از طریق تشکیل حکومتی فراگیر با مشارکت گسترده اجتماعی و تعدیل در سیاستهای کنونی امکانپذیر خواهد بود. تا زمانی که حکومت طالبان در قالب یک نظام انحصارطلب عمل کند، نمیتواند انتظار پذیرش جهانی و خروج از این بنبست هویتی را داشته باشد.
آینده افغانستان و بازگشت آن به جامعه بینالمللی، در گرو تحول نگرش و اقدامات عملی حاکمیت کنونی است تا این کشور از دایره معیوب انزوا رهایی یابد.
فرهاد احمدی/خبرگزاری معمار