افغانستان، سرزمین با تاریخ غمانگیز، از سالها پیش درگیر بحرانهایی بوده که هنوز هم آثار آنها در گوشهگوشه این کشور زخمهای عمیقی بر جای گذاشته است. اخیراً، گزارشهایی که از نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد منتشر شده، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. نماینده روسیه در این نشست به نکتهای مهم اشاره کرده است که نه تنها برای مردم افغانستان بلکه برای تمامی کشورهای منطقه، اهمیت ویژهای دارد؛ تشکیل یک حکومت فراگیر که در آن تمامی اقوام افغانستان بتوانند نقش داشته باشند، کلید ثبات و صلح در این کشور خواهد بود.
این گفتهها بهویژه زمانی اهمیت مییابد که با نگاه به گذشته و حال، شاهد ناکامیهای متعدد در دستیابی به توافقات و برنامههای سیاسی در افغانستان هستیم. طالبان که در سال 2021 با به قدرت رسیدن خود در شرایطی بحرانی، عملاً زمام امور را در دست گرفتند، تاکنون نتوانستهاند به وعدههای خود مبنی بر ایجاد حکومت همهشمول و توجه به حقوق انسانی و زنان عمل کنند.
در شرایطی که تمامی کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد از طرحهای جنایتکارانه علیه بشریت و نقض حقوق بشر توسط طالبان سخن میگویند، سؤال بزرگ این است که طالبان چرا از تشکیل یک حکومت فراگیر خودداری میکنند؟
چه چیزی از آنها پنهان است که حتی حاضر نیستند در برابر خواستههای معقول مردم کشور و جامعه جهانی، واکنش مثبت نشان دهند؟
آیا طالبان واقعاً میخواهند به عنوان یک گروه، در کنار اقوام مختلف کشور، افغانستان واحد و مقتدر بسازند، یا صرفاً به دنبال تحکیم قدرت خود از طریق یکجانبهگرایی هستند؟
اینکه طالبان تاکنون از برگزاری نشستها و مشورتهای جدی با سایر اقوام افغانستان خودداری کردهاند، نشاندهنده آن است که آنها هنوز در رویای امارتِ خودخواهانهشان زندگی میکنند، نه در رویای یک افغانستان متحد و توسعهیافته که در آن تمامی اقوام، مذاهب و فرهنگها فرصت رشد و پیشرفت داشته باشند. آنها به جای رسیدگی به خواستههای معقول و حقطلبانه مردم، به سیاستهای سرکوبگرانهای روی آوردهاند که تنها به ایجاد فاصله میان حکومت و ملت منجر میشود.
اینگونه سیاستها تنها می تواند افغانستان را به انزوا بکشاند و وضعیت دشوار اقتصادی و اجتماعی کشور را پیچیدهتر خواهند کرد. آیا طالبان هنوز نمیفهمند که برای رسیدن به صلح پایدار و توسعه، باید با تمامی اقوام، گروهها و جوامع افغانستان همدلی و همکاری کنند؟
آیا آنها نمیخواهند در دنیای امروز که دیپلماسی و همگرایی برای قدرتهای جهانی اولویت دارد، افغانستان را از تحریمها و انزوای بینالمللی رهایی بخشند؟
آنهم در شرایطی که محاکمه رهبران طالبان به دلیل نقض حقوق بشر، در دستور کار دیوان کیفری بینالمللی قرار گرفته است، آیا طالبان نباید به این پرسش پاسخ دهند که چرا همچنان به لجاجت خود ادامه میدهند؟
چرا به جای اتخاذ رویکردهای مسالمتآمیز و مبتنی بر مصالحه، از چالشهای حقوقی و دیپلماتیک به عنوان فرصتی برای تغییر و اصلاح استفاده نمیکنند؟
از طالبان باید پرسید: آیا از تمامی این هشدارها درس گرفتهاید؟ آیا وقت آن نرسیده است که به جای ادامه سیاستهای سرکوبگرانه و توهینآمیز، به تعهدات بینالمللی خود و حقوق بنیادین انسانها که دین مقدس اسلام تعیین نموده احترام بگذارید و راهحلی برای بحرانهای داخلی پیدا کنید؟ آیا نخواهید که در کنار سایر اقوام، یک افغانستان قوی، مستقل و سربلند بسازید که در آن عدالت اجتماعی، توسعه اقتصادی و احترام به حقوق بشر، ارزشهای اصلی باشند؟
افغانستان سزاوار صلح، توسعه و عدالت است. وقت آن است که طالبان در برابر این خواستههای مشروع مردم، موضعی مسئولانه اتخاذ کنند و به مسیری سازنده و فراگیر گام بگذارند.