به گزارش خبرگزاری معمار؛ اظهارات اخیر ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، مبنی بر استفاده گروههای تروریستی از خاک افغانستان برای گسترش «ایدیولوژی افراطی» و «فعالیتهای جنایی»، بار دیگر توجه جهانیان را به یکی از جدیترین نگرانیهای امنیتی منطقه جلب کرده است. در کنار موضع روسیه، سخنان خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، درباره پایان یافتن صبر اسلامآباد در برابر فعالیت گروههای تروریستی با منشأ افغانستان، نشاندهنده افزایش سطح نارضایتی و بیاعتمادی همسایگان افغانستان نسبت به عملکرد طالبان در مهار تروریزم است.
پس از تسلط طالبان بر افغانستان در آگست ۲۰۲۱، این گروه بارها ادعا کرده که خاک افغانستان علیه هیچ کشور دیگری استفاده نخواهد شد. با این حال، گزارشهای سازمانهای بینالمللی و کشورهای منطقه نشان میدهد که گروههای تندرو مانند داعش خراسان، تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) و شبکههای وابسته به القاعده همچنان در بخشهایی از افغانستان حضور دارند. تداوم حملات مرزی علیه نیروهای پاکستانی و انفجارهای تروریستی در کشورهای آسیای مرکزی، نشانهای است از ضعف طالبان در کنترل کامل اوضاع امنیتی و جلوگیری از استفاده تروریستها از خاک کشور.
روسیه به عنوان قدرت سنتی در حوزه آسیای مرکزی، از گسترش تهدید تروریزم به مرزهای جنوبی خود نگران است. پوتین در نشست دوشنبه بر همکاری منطقهای برای مقابله با این تهدید تأکید کرده، زیرا بیثباتی در افغانستان میتواند مسیر قاچاق مواد مخدر، افراطگرایی و مهاجرت غیرقانونی را به سمت کشورهای آسیای مرکزی باز کند. از نگاه مسکو، حضور طالبان بدون یک نظام مشروع و فراگیر سیاسی، زمینهساز رشد گروههای تروریستی است که ممکن است در آینده تهدیدی مستقیم برای امنیت روسیه نیز باشند.
روابط پاکستان و طالبان که زمانی نزدیک به نظر میرسید، اکنون در وضعیت پرتنش قرار گرفته است. اسلامآباد، طالبان را به پناه دادن به اعضای تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) متهم میکند؛ گروهی که مسئول بسیاری از حملات مرگبار در خاک پاکستان شناخته میشود. سخنان خواجه آصف مبنی بر پایان صبر پاکستان، در واقع پیام روشنی به طالبان است که ادامه حمایت یا سکوت در برابر پناهگاههای تروریستی میتواند پیامدهای سیاسی و نظامی برای کابل داشته باشد.
در سطح بینالمللی، طالبان همچنان از مشروعیت سیاسی محروماند و ناتوانیشان در پاسخگویی به نگرانیهای جهانی درباره تروریزم و حقوق بشر، راه هرگونه تعامل سازنده را دشوار کرده است. در غیاب یک دولت فراگیر و پاسخگو، افغانستان به صحنهای برای رقابت منافع امنیتی و ژئوپولیتیکی بازیگران منطقهای بدل شده است. نشستهایی چون «فارمت مسکو» نشاندهنده تلاش کشورها برای یافتن راهحل منطقهای است، اما بدون تغییر در رفتار طالبان، این نشستها بعید است از حد گفتوگوهای تشریفاتی فراتر روند.
افغانستان امروز در نقطهای حساس قرار دارد: یا به سمت تعامل و همکاری منطقهای برای مهار تروریزم و بازسازی مشروعیت بینالمللی گام برمیدارد، یا با تداوم وضعیت کنونی، به منبع دائمی بیثباتی و ناامنی در منطقه تبدیل خواهد شد. تجربه دو دهه گذشته نشان داده است که بیتوجهی به تهدید تروریزم در افغانستان، دیر یا زود دامان کل منطقه را میگیرد. اکنون زمان آن رسیده که کشورهای منطقه، از جمله روسیه، پاکستان، ایران، چین و کشورهای آسیای مرکزی، با ایجاد یک چارچوب مشترک امنیتی و دیپلماتیک، به جای مدیریت انفرادی بحران، به سمت راهحلهای جمعی و پایدار حرکت کنند.