سخن سردبیر: امروز در شرایطی که افغانستان در سایه حکومتی با ایدئولوژی طالبان زندگی میکند، شاهد وضعیت نگرانکنندهای در عرصه رسانهای هستیم. گزارشهایی که اخیراً از زبان حمدالله فطرت، معاون سخنگوی طالبان، منتشر شده، تصویری از تعداد رسانههای فعال در افغانستان ارائه میدهد که بر اساس آن، ۴۷۰ رسانه تحت حمایت طالبان در کشور فعالیت میکنند. فطرت مدعی است که در سه و نیم سال گذشته، تعدادی از رسانههای خارجی بسته شدهاند و رسانههای جدیدی جایگزین آنها شدهاند. اما حقیقت آن است که این ادعاها در دنیای واقعیت، فقط یک رنگپریده از تحریفهای روزمره هستند که هدفشان دلسرد کردن مردم از جستجو و دسترسی به اطلاعات آزاد و بیطرف است.
با توجه به کارنامه تاریخی رسانهها در افغانستان، پیش از تسلط طالبان، کشور شاهد رشد و شکوفایی رسانههای مستقل و آزاد بود. در دوران حکومت حامد کرزی و اشرف غنی احمدزی، بسیاری از رسانههای خصوصی اعم از تلویزیونها، رادیوها و رسانههای چاپی، نه تنها برای انعکاس اخبار، بلکه برای نقد وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور فعالیت میکردند. این رشد در کنار آزادی نسبی بیان، اگرچه با چالشهایی همراه بود، اما گامی بلند در راستای توسعه فرهنگی و اجتماعی افغانستان محسوب میشد.
اما در پی تسلط طالبان، رسانههای افغانستان از هر جهت با سرکوب و تهدید مواجه شدند. به گفته فطرت، رسانههایی که تحت نظارت طالبان قرار دارند، بهنوعی مجبور به پذیرش تنها یک نوع روایت هستند؛ روایتی که به هیچ وجه بازتابدهنده واقعیتها و تنوع نگاههای جامعه افغانستان نیست. در این وضعیت، نقد و بررسی سیاستهای طالبان به جرم محسوب میشود و خبرنگاران با تهدید و فشار روبرو میشوند.
در حقیقت، طالبان نه تنها آزادی بیان را در افغانستان سرکوب کردهاند، بلکه به وضوح تلاش دارند تا رسانهها را به ابزارهای تبلیغاتی خود تبدیل کنند.
در گزارشی که از وضعیت رسانهها در دوران طالبان ارائه شده، همچنین به سانسور شدید اشاره شده است. سانسوری که در عمل خبرنگاران را به خودسانسوری وادار کرده و بسیاری از آنان را به ترک کشور مجبور کرده است. بهویژه زنان خبرنگار که در دوران پیشین نقشی برجسته در عرصه رسانهای ایفا میکردند، اکنون از بسیاری از حقوق خود محروم شدهاند و حضور آنان در رسانهها به حداقل رسیده است.
در این میان، ادعای طالبان مبنی بر حمایت از ۴۷۰ رسانه و رشد آنها در این دوران، تنها بهمنزله نوعی فریب است. رسانههای تحت سلطه طالبان نه تنها اطلاعات واقعی را از مردم پنهان میکنند، بلکه وظیفهی اصلی خود را در ارایه حقیقت و برقراری ارتباط با جامعه بهطور کامل نادیده میگیرند. این رسانهها بیشتر از آنکه در خدمت مردم و جامعه باشند، به ابزارهای تبلیغاتی تبدیل شدهاند که تنها در جهت منافع طالبان عمل میکنند.
ما بهعنوان اعضای جامعه رسانهای افغانستان باید از تمام توان خود برای حفظ و بازگرداندن آزادی بیان استفاده کنیم. وضعیت کنونی که رسانهها تحت سانسور شدید قرار دارند، به هیچ وجه نباید از یادها برود. ما باید یادآور شویم که آزادی بیان نهتنها یک حق اساسی است، بلکه تنها از این طریق است که مردم افغانستان میتوانند درک درستی از واقعیتهای جامعه خود پیدا کنند.
در نهایت، این دوران نهتنها فرصتی است برای پیگیری حقیقت، بلکه نیازمند پشتیبانی و همبستگی است. رسانههای مستقل و حرفهای باید با همت و ارادهای راسخ، مسیر دشوار و پرچالش خود را ادامه دهند و هرگز اجازه ندهند که آزادی بیان در افغانستان به فراموشی سپرده شود. مردم افغانستان شایسته شنیدن صدای بیپرده و بیطرفی هستند که در سایهاش حقیقت آشکار شود.
وعده ما به مردم افغانستان: ما هیچگاه تسلیم فشارها و تهدیدات نخواهیم شد. رسانهها، قلب تپنده آزادی بیان هستند و ما در این مسیر، بهعنوان رسانهای مستقل، همواره در کنار حقیقت خواهیم ایستاد.