به گزارش خبرگزاری معمار؛ امرالله صالح، معاون پیشین ریاستجمهوری افغانستان، در یادداشتی انتقادی مینویسد که مفهوم «کمک بشردوستانه» در افغانستان همواره تابع محاسبات سیاسی بوده و آنچه امروز بهنام کمک به طالبان پرداخت میشود، بیش از آنکه بشردوستانه باشد، ابزاری برای نفوذ و معامله است.
امرالله صالح مینویسد: یک سال پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان، یعنی در زمستان ۱۹۹۰ و بهار ۱۹۹۱، بحثهایی در سازمانها و نهادهای غربی و عربی حامی مجاهدین افغانستان شکل گرفت که آیا در نبود نیروهای شوروی میتوان به مردم کابل کمک بشردوستانه رساند یا نه. بهعبارت دیگر، این پرسش مطرح بود که آیا مردم کابل، در نبود قوای شوروی، هنوز «بشر» حساب میشوند؛ آنهم در حالی که اتحاد شوروی نیز در آستانه فروپاشی قرار داشت.
در آن زمان، کابل بهعنوان بزرگترین شهر افغانستان، در محاصرهای تقریباً کامل قرار داشت. خانوادهها با نهایت دشواری میتوانستند آرد و سوخت تهیه کنند. مدتی پیش از سقوط حکومت، معاش دو ماهه یک مأمور دولتی کمتر از قیمت یک بوری آرد بود. از اقلام تجملی هیچ خبری نبود. اگر به عکسهای مردم آن دوره نگاه شود، همه لاغرانداماند؛ نه بهدلیل ورزش یا توجه به اندام، بلکه به این سبب که هیچکس کالری مورد نیاز روزانه خود را دریافت نمیکرد.
تمامی مؤسسات کمکرسان در آن زمان در پشاور مستقر بودند. پس از خروج قوای شوروی و پیش از سقوط حکومت دکتر نجیبالله، این نهادها نشستی را در هتل کانتیننتال شهر پشاور برگزار کردند تا کمک بشردوستانه و معیارهای ارائه آن را تعریف کنند. در نهایت تصمیم بر این شد که از قحطی و محاصره بهعنوان اهرم فشار استفاده شود تا رژیم نجیبالله سقوط کند. آنان اعلام کردند که مسائل بشردوستانه در برابر سقوط رژیم، اهمیت ثانوی دارد.
اما اکنون آمریکا هفتهوار بین ۴۵ تا ۶۰ میلیون دالر پول نقد، زیر نام کمک بشردوستانه، به طالبان میپردازد. پرسش این است که آیا تعریف «بشردوستانه» تغییر کرده است؟ یا اینکه زیر کاسه، نیمهکاسهای کثیفتر پنهان است که این بستههای دالری بدون هیچ قید و شرطی تحویل داده میشود؟
به باور امرااله صالح، حقیقت این است که کمک بشردوستانه همواره وسیلهای برای نفوذگذاری بوده است. هرگاه نهادهای بشردوستانه با وضع موجود همسو باشند، آن را حمایت میکنند. دسیسههای معامله دوحه، پیچدرپیچ و تو در تو است.



