هفتم اکتبر سال ۲۰۰۱، روزی بود که آتش جنگی تازه بر پیکر زخمی افغانستان افروخته شد. دو دهه جنگ، میلیونها انسان را قربانی کرد و در نهایت، واشنگتن با دستانی آلوده به خون و ذهنی پر از شکست، صحنه را ترک گفت.
در محافل قدرت واشنگتن، اراده جدی برای ریسک چنین اقدامی مشاهده نمیشود، زیرا هزینههای سیاسی و نظامی آن سنگین است…
سخنگوی وزارت خارجه روسیه اعلام کرد که طالبان در برابر فشارهای امریکا برای تحویل پایگاه هوایی بگرام مقاومت خواهد کرد و حاکمیت ملی افغانستان را حفظ میکند.
اظهارات تازه ترامپ درباره مذاکره با طالبان برای بازپسگیری بگرام، پرده از ریاکاری سیاست آمریکا در افغانستان برمیدارد. بازگشت به بگرام، نه برای امنیت، بلکه برای معامله با تروریزم و سلطهگری است. طالبان نیز در آزمونی تاریخیاند: تسلیم دوباره، مهر تأیید بر خیانت و خونریزی بیپایان خواهد بود.
اشرف غنی احمدزی با قومگرایی بیمارگونه و خیانت درونی، زلمی خلیلزاد با نقش لابیگر و طراح امریکایی، و ایالات متحده با سیاست دوگانه «دموکراسیسازی و تروریزمپروری»، سه ضلع یک مثلث شوم بودند که جمهوریت را به طالبان واگذار کردند. این خیانت نه فقط سقوط یک نظام، بلکه سقوط امید یک ملت بود.
دادگاه استیناف امریکا درخواست قربانیان حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و بمبگذاریهای ۱۹۹۸ در سفارتخانههای امریکا در شرق افریقا برای دریافت غرامت از داراییهای منجمد شده بانک مرکزی افغانستان را رد کرد. این حکم، تلاش برای استفاده از ۳.۵ میلیارد دالر از ذخایر ارزی «د افغانستان بانک» را ناکام گذاشت.
تاکید مکرر ترامپ بر اهمیت بگرام، فراتر از ارزش نظامی آن، نشاندهنده تمایل برخی دولتمردان امریکایی به حفظ حضور در افغانستان است.
این نخستین بار است که یک مقام ارشد دولت شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان، به صراحت به نقش این کشور در حمایت مالی، لجستیکی و آموزشی از گروههای تروریستی اعتراف میکند.
موقعیت استراتژیک یمن، این کشور را به شاهراهی حیاتی برای تجارت و انرژی جهانی تبدیل کرده است. امریکا و رژیم صهیونیستی با هدف کنترل این مسیرها و تضعیف نقش بالقوه انصارالله، دست به حملات پیشگیرانه زدهاند.
اظهارات اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، درباره کره شمالی و رهبر آن، کیم جونگ اون، نشاندهنده تناقضات آشکار در سیاستهای آمریکا نسبت به قدرتهای هستهای است. ترامپ با اشاره به روابط خوب خود با کیم و تأکید بر سیاست خلع سلاح هستهای، این پرسش را مطرح میکند که آیا تنها داشتن سلاح هستهای معیار احترام و تعامل با کشورهاست؟
پاکستان، که خود را به عنوان متحدی در جنگ علیه تروریسم در سطح جهانی معرفی میکند، در حقیقت به یکی از بزرگترین حامیان تروریسم در منطقه تبدیل شده است.