یادداشت های خبری افغانستان در موضوعات فرهنگی، علمی، سلامت و بهداشت، سیاسی و اقتصادی
افغانستان امروز در نقطهای قرار دارد که بازسازی و پیشرفت آن بدون مشارکت زنان ناممکن است. شاخصهای جهانی نشان میدهد که توسعه پایدار تنها زمانی تحقق مییابد که زنان در عرصههای تصمیمگیری، اقتصاد و آموزش حضور فعال داشته باشند.
این محرومیت، چرخه بیعدالتی را تداوم میبخشد و زنان را از مشارکت در توسعه فرهنگی و علمی بازمیدارد. افزون بر این، چنین رویکردی، افغانستان را از قافله پیشرفت جهانی عقب میاندازد و پتانسیلهای خلاقانه نیم جامعه را به هدر میدهد.
برای افغانستان، این پروژه اهمیتی دوچندان دارد. کشوری که دههها در انزوای اقتصادی به سر برد و از مزایای ترانزیت منطقهای محروم ماند، اکنون میتواند با بهرهمندی از موقعیت جغرافیایی خود، نقش محوری در تجارت آسیای مرکزی و جنوب آسیا ایفا کند…
وضعیت کنونی رسانهها در افغانستان نمادی از فروپاشی یکی از مهمترین ارکان جامعه مدنی است. رسانههایی که زمانی زبان مردم، منتقد قدرت و ناظر بر حکومت بودند، امروز در قید سانسور و اجبار قرار گرفتهاند.
زمانی که دیپلماسی در سایه تهدید به جنگ شکل میگیرد و تناقض در روایتها همچنان پابرجاست، هنوز مشخص نیست که آیا مذاکرات استانبول میتواند گره از بنبست امنیتی دو طرف بگشاید…
افغانستان امروز نه فقط از آزادی بیان، بلکه از «حق دانستن» محروم است. آنچه در دو دهه جمهوریت، با تمام ضعفها و کاستیها ساخته شد، ساختار رسانهای پویا، خبرنگاران شجاع و امید به آزادی بیان معقول بود، اما اکنون در زیر چکمههای استبداد «کج فهمی طالبان از دین» خرد شده است.
در پی افزایش تنشها میان طالبان و پاکستان به دلیل درگیریهای مرزی و اتهامات مبنی بر حمایت کابل از طالبان پاکستانی، دولت پاکستان با تشدید سیاستهای سختگیرانه علیه مهاجران افغان، از اخراج گسترده به عنوان ابزاری برای فشار سیاسی و امنیتی بر طالبان استفاده میکند.
ترکیب تکقومی کابینه و غیاب اقشار و اقلیتها در ساختار قدرت، تصویری از حکومتی است که فاقد پایگاه مشروعیت سیاسی گسترده است. ممنوعیت فعالیت احزاب سیاسی نیز بر این انزوای سیاسی میافزاید و فضای گفتگو و مشارکت را بهکلی مسدود میسازد.
اگر اعلامیهٔ قطر بدون اصلاح و تبیین دقیق اجرا شود، نهتنها خشونت را کاهش نمیدهد، بلکه به آتشبسی موقت و سیاسی بدل میشود که توازن قدرت را به سود پاکستان تغییر میدهد. چنین روندی صلح را از معنا تهی کرده و آن را به ابزاری برای مدیریت بحران، نه پایان آن، تبدیل میکند.
سازمان ملل متحد با مأموریت حفظ صلح و امنیت بینالمللی شکل گرفت، اما از همان آغاز، شورای امنیت آن در انحصار پنج کشور پیروز جنگ جهانی دوم قرار گرفت؛ کشورهایی که حق وتو را به ابزاری برای تحمیل ارادهی خود بر دیگر ملتها بدل کردند.
فرهنگ سکوت، اگرچه در ظاهر آرامش میآفریند، در باطن سرمایهی اجتماعی را میفرساید. وقتی زبانها بسته میشوند، اندیشه نیز پژمرده میگردد. جامعهای که در آن ترس بر زبانها حکومت میکند، توان اصلاح و خلاقیت را از دست میدهد.
خبرنگاران امروز نه بهعنوان نگهبانان حقیقت، بلکه بهعنوان متهمانی زندگی میکنند که هر لحظه ممکن است به خاطر یک جمله، گرفتار شوند.