این تحلیل فشرده به بررسی اشتباهات کلیدی طالبان و پیامدهای آن بر جامعه افغانستان میپردازد.
پس از تسلط طالبان بر افغانستان در ۲۴ اسد/مرداد ۱۴۰۰ ، این گروه با اتخاذ محدودیت در بخش های مختلف و سیاستهای سختگیرانه به ویژه در زمینه حقوق زنان و آموزش آنها، چالشهای جدی را برای مردم افغانستان ایجاد کرده است، و اکنون پس از گذشت سه سال هنوز کشور با مشکلات فراوانی از جمله بحران اقتصادی، چالشهای امنیتی و عدم به رسمیت شناخته شدن در عرصه دیپلماتیک مواجه است. این در حالی ست که طالبان از سومین سال به قدرت رسیدن شان تجلیل کردند.
محدودیتهای آموزشی برای دختران: یکی از بارزترین اشتباهات طالبان، بسته نگهداشتن درهای دانشگاهها، مدارس و آموزشگاه ها برای زنان و دختران است. این سیاست نه تنها به نفع زنان نیست، بلکه به طور کلی به رشد اجتماعی و اقتصادی کشور نیز بطور جدی آسیب میزند.
عدم دسترسی زنان و دختران به کسب علم و دانش باعث عدم پیشرفت در عرصه های مختلف در کشور شده و همینطور باعث کاهش توانمندی نیروی کار و به مرور زمان باعث افزایش انواع فقر در کشور خواهد شد که علت اصلی چندین دهه جنگ و فقر نیز ریشه در عدم توجه به حقوق زنان و دختران کشور بوده و است.
نقص حقوق بشر: طالبان با اتخاذ سیاستهای سختگیرانه در زمینه حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان و اقلیتها، باعث ایجاد فضای ترس و ناامنی در جامعه شده است. این رویکرد در دراز مدت نه تنها باعث نارضایتی عمومی میشود، بلکه اعتبار بینالمللی افغانستان را نیز به شدت کاهش خواهد داد.
اقتصاد در حال افول: سیاستهای اقتصادی طالبان، که عمدتاً بر پایه مالیات گرفتن از مردم و دریافت کمک هفته وار از امریکا و عدم سرمایهگذاری حرفه ای در زیرساختها استوار است، منجر به کاهش تولید و افزایش بیکاری شده است و بسیاری از مردان و همینطور زنان بی سرپرست ، از بازار کار محروم ماندهاند و این امر به بحران اقتصادی کشور به شدت دامن میزند.
عدم تعامل با جامعه جهان: طالبان با رد اصول حقوق بشر و عدم تمایل به تعامل با جامعه جهانی، فرصتهای سرمایهگذاری خارجی را از دست داده و در دراز مدت بصورت خیلی جدی تری از دست خواهد داد و این موضوع باعث تشدید بی کاری بیشتر و فقر بیشتر را در کشور رقم خواهد زد و مردم را در شرایط دشواری تری قرار خواهد داد.
سیاستهای طالبان نه تنها چالشهای جدی برای مردم افغانستان ایجاد کرده است، بلکه آینده کشور را نیز در معرض خطر جدی قرار داده است.
در نتیجه؛ اگر طالبان به اصلاح رویکردهای خود نپردازند و به حقوق بشر و حقوق تمام اقوام کشور احترام نگذارند و همینطور اگر به حقوق زنان و دختران که دین مقدس اسلام به آنها داده است احترام نگذارند، و محدودیت های دسترسی به تحصیلات برای زنان را برندارند و همینطور اگر محدودیت شغلی را برای تمام اقوام در ادارات دولتی و پست های کلیدی برندارند، این موضوعات میتواند منجر به نارضایتی شدید اجتماعی شده و باعث فرار هرچه بیشتر متخصصین و مغزها از کشور خواهد شد و آینده اقتصادی افغانستان را به بدترین شکل ممکن تحت تأثیر قرار خواهد داد و کشور را به سمت وابستگی هرچه بیشتر و به فقر هرچه بیشتر سوق خواهد داد.
با این وضعیت جاری در کشور انتظار میرود که افغانستان با بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و انسانی بیشتری مواجه شود.
برای دستیابی به یک آینده بهتر، ضروری است که طالبان با جامعه جهانی تعامل کند و فرصتهای آموزشی و شغلی را برای همه اقشار جامعه فراهم آورد و به حق و حقوق تمام اقوام و باشندگان کشور به صورت عملی احترام بگذارد نه فقط در حد گفتار.
و اما سوال های که سوی مردم کشور همواره مطرح می شود:
- چرا طالبان به جای فراهم کردن فرصتهای آموزشی برای دختران، تصمیم به بسته نگهداشتن مکاتب، دانشگاهها و آموزشگاه ها گرفته است و چگونه این تصمیم با اصول اسلامی و انسانی سازگار است؟
- آیا طالبان متوجه عواقب اقتصادی محدودیتهای شغلی برای زنان و دختران هستند؟ چگونه این سیاستها بر رشد اقتصادی کشور از نظر آنها تأثیر خواهد گذاشت؟
- چگونه طالبان میتوانند ادعای جاری کردن قانون شریعت اسلامی را داشته باشند در حالی که به طور سیستماتیک حقوق زنان و اقلیتها را نقض میکنند؟
- آیا طالبان نیت و برنامهای برای تعامل و همدلی، برای اشتراک همه اقوام کشور در دولت دارند؟ اگر بلی، این برنامهها چیست و چگونه میخواهند اعتماد مردم کشور و جامعه جهانی را جلب کنند؟
- آیا طالبان فکر میکنند که سیاستهای کنونی آنها باعث افزایش نارضایتی عمومی و فرار مغزها از کشور نمیشود؟
- طالبان چه تدابیری و چه اقداماتی برای بهبود وضعیت معیشتی مردم در نظر گرفتهاند؟
- چگونه طالبان میتوانند به توسعه پایدار افغانستان کمک کنند در حالی که نهادهای اجتماعی و آموزشی را تضعیف کردهاند؟