دکتر محمد قاسم دانش بختیاری، آگاه مسایل سیاسی در خصوصعدم توسعهنیافتگی افغانستان میگوید که عامل عمده آن نهادینه شدن فرهنگ وابستگی در کشور است.
دانش بختیاری در خصوص توسعهنیافتگی جامعه افغانستانی به خبرگزاری معمار گفت: «توسعهنیافتگی در افغانستان یعنی اینکه کتلهای از انسانها در یک محدوده جغرافیایی بدون تعلق به آب و خاک زندگی میکنند و به همین دلیل نه تاریخ مشترک و نه زبان مشترک و نه افتخار مشترک دارند. تحصیلکردهگان در این جغرافیا قبل از آنکه عامل تحول در جامعه شوند اجیران و مزدبگیران دیگران در این جغرافیا میشوند.»
وی در ادامه افزود: «بنده خاطرهای را از دوران ریاست وقایع نگاری و ریاست پالیسی خودم در ارگ ریاست جمهوری زمان آقای کرزی بیان میکنم: دکتر رنگین دادفر سپنتا از استیضاح پارلمان رای نیاورد و کرزی و آلمانیها وی را برخلاف رای پارلمان مجددا بحیث وزیر خارجه ابقا کردند. من در صحن حیات ارگ مقابل حوض به سپنتا گفتم داکترصاحب، در افغانستان همه رهبر دارند اما روشنفکران هم رهبر ندارند و هم متهم به اجنت خارجیها هستند. لذا بهترین فرصت است که شما به نظر پارلمان وقی و احترام بگذارید تا هم پارلمان را حیثیت دهید و هم روشنفکر را. وی با کمال دلبستگی به وزارت اعتنایی به پیشنهاد من نکرد و حتی نزد کرزی از من شکایت کرد که ما در ارگ نتوانستیم فکر واحد را ایجادکنیم. حرف در این است در جامعهای که روشنفکران و تحصیلکردههای آن به فکر داشتن کار از طریق مدرک تحصیلشان باشند چه تحولی را انتظار دارید؟من به آقای سپنتا مطرح کردم که استاد پست وزارت خارجه ممکن پس از استیضاح و یا پس از سپری شدن موعد مشخص آن از دست شما برود ولی اگر در شرایط فعلی یک کار بنیادی برای نجات جامعه روشنفکری انجام دهی خودت در آینده به عنوان یک رهبر بزرگ سیاسی و فکری مطرح خواهی شد.»
دانش بختیاری با بیان این که در افغانستان قشر روشنفکر وجود ندارد، تاکید کرد: «متاسفانه ما در افغانستان هیچ نخبه و روشنفکر واقعی نداریم که دغدغه خاطرش نجات کشور باشد. بلکه هر کدام با سطح تحصیلات بالاتر به فکر به دست آوردن پول بیشتر و یا به فکر ارتباط بیشتر برای منافع با کشورهای خارجی است. این یکی از عوامل اصلیعدم تشکیل هویت ملی و ثبات سیاسی در کشور است.»
رویکرد وابستگی و رویکرد مستقلانه
این آگاه مسایل سیاسی با انتقاد از وجود فرهنگ وابستگی در میان کنشگران سیاسی کشور، گفت که اکنون در افغانستان فرهنگ وابستگی به خارج، نهادینه شده است. وی تقابل “رویکرد خارجی مبتنی بر فرهنگ وابستگی” و “رویکرد بومی و مستقل داخلی مبتنی بر روح انقلابی و مبارزاتی” در توسعهنیافتگی جامعه افغانستان مهم و تعیینکننده خوانده، گفت: «مشکل عمده ما در افغانستان این است که همیشه یک فرهنگ وابستگی را نهادینه کرده ایم. و براساس نهادینه شدن این فرهنگ غلط تمام حوادث و بحرانهای اجتماعی خود را تحلیل و ارزیابی میکنیم که آن هم راه به جایی نخواهد برد.»
دانش بختیاری در خصوص ضرورت ایجاد توسعه در افغانستان خاطرنشان کرد: «ما به دو دلیل موظفیم که خود ما در جامعه خود توسعه ایجاد کنیم: نخست، دستور قرآنی است که خداوند متعال میفرماید “إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛ در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند”. صراحت قرآن است که میگوید انسان باید خودش عامل توسعه در جامعه خود باشد. دوم، این که روح انقلابی در افراد ایجاد نشده است. اگر روحیه انقلابی وجود داشته باشد کسی دست خود را پیش بیگانگان دراز نخواهد کرد و از طریق دیگران توسعه و ثبات را در کشور جستجو نمیکند. متاسفانه این فرهنگ غلط هم در افغانستان مدتی است نهادینه شده است.»
وی همچنان گفت: «من زمانی که در تهران دیپلمات بودم هیئتی از شهرداری کابل به ریاست انور جگدلک، شاروال/شهردار وقت کابل به ایران آمد. شبی این هیئت مهمان آقای محمود احمدینژاد شهردار وقت تهران بودند. در این مهمانی من و دکتر مشاهد در کنار شهردار کابل بودیم. احمدینژاد پرسید آقای جگدلک، سیستم بازیابی زبالههای ما را دیدی؟ آقای جگدلک گفت جناب احمدینژاد کاش ما نمیدیدیم این سیستم را. احمدینژاد گفت چرا! جگدلک در پاسخ گفت که این دستاورد و توسعه که در سیستم شما دیدیم ما تا صد سال دیگر هم به آن نمیرسیم. احمدینژاد در جواب گفت آقای جگدلک، شما یک شخصیت مجاهد و از دوستان نزدیک احمدشاه مسعود هستید، من به شما خیلی امیدوار بودم. در ایران تمام کار را سیستم و تکنولوژی انجام میدهد و این کدام افتخاری برای شخص نیست، زمانی یک افتخار برای شخص محسوب میشود که با ابتکار خودش در جامعه یک تحول ایجاد کند. احمدینژاد در ادامه گفت کاش او افغانستانی میبود که برای وضع نابسامان زباله افغانستان یک راهکار عملی پیدا میکرد که از طریق آن یک تاریخ را متوجه خود میساخت و یک راه برای توسعه شهر ایجاد میکرد.»
موانع توسعهنیافتگی افغانستان
دانش بختیاری در خصوص موانع توسعه یافتگی افغانستان تصریح کرد: «مشکل اساسی و موانع توسعه در افغانستان دو نوع است: آشکار و پنهان. مانع آشکار توسعه، حاکمیت فرهنگ قومی و قبیلهای در افغانستان است که نتیجه آن تحمیل فرهنگ جز بر کل و تقویت عصبیت فرهنگ قبیله به وسیله حکام، مثل اولویت لوی جرگه به جای پارلمان.»
وی در توضیح مانع دوم توسعهنیافتگی (شکل پنهان و مداخلات خارجی) و راه حل آن، «ترویج فرهنگ وابستگی به خارج، تشدید شکافهای غیر فعال و نیمه فعال و شکافهای فعال به وسیله نظام حاکم، تحمیل حکام وابسته و غیر مردمی بر سرنوشت سیاسی جامعه» را موثر خواند.
دانش بختیاری در خصوص راههای برونرفت از معضل توسعهنیافتگی جامعه در پایان تاکید کرد: «راههای برونرفت در رشد علمی، توسعه شهری، رشد اقتصاد و توسعه توریسم، نقد عملکرد مقامات بلندپایه حکومتی به وسیله مراکز علمی و پژوهشی و ارایه آن در سطح افکار عموم و مجامع بین المللی، رعایت حقوق شهروندی و ایجاد قانونگرایی در جامعه است.»