منع فعالیت احزاب و بیگانگی حاکمیت با دموکراسی و حقوق سیاسی
طالبان اعلام کردند که فعالیت سیاسی احزاب در کشور به صورت کامل ممنوع میباشد، چرا که نه اساس شرعی دارد، نه منفعتی برای ملت و نه هم ملت آن را میخواهد. طالبان معتقدند که تمام قوانین را مطابق به «شریعت اسلامی» تنظیم کردهاند و این مورد در تاریخ افغانستان بیسابقه بوده است.
با روی کار آمدن مجدد طالبان در افغانستان، نظام سیاسی کشور به صورت کامل دگرگون و فعالیت تمام احزاب سیاسی در کشور ممنوع شد. هر چند در دوره اول حضور طالبان بر کابل، مردم و همچنین احزاب سیاسی به این درک رسیده بودند که فعالیت و مشارکت آنان در نظام تحت حاکمیت طالبان، ناممکن و خیال باطل است، اما در دوره دوم گمان میکردند که طالبان، با کسب تجربه، بینش وسیعتر و با رویکرد جدید، در کشور وارد شده و اجازه فعالیت به حداقل، برخی از احزابی که در حکومت قبل حضور موثر نداشتند، را خواهد داد؛ ولی با ممنوعیت کامل فعالیتهای سیاسی احزاب، این خوشبینی نیز نقش بر آب شد.
احزاب در هر نظامی کارکردهای مفید و ثمربخشی دارد. در دنیای معاصر، احزاب ایفاگر نقشی ارزشمند در جوامع هستند و شرط اولیه حکومت های مردمی، وجود احزاب گوناگون میباشد. احزاب سیاسی با کارکردهای متعدد، از جمله گسترش مشارکت سیاسی، مشروعیتبخشی، تدوین سیاستهای عمومی، آموزش سیاسی مردم، تسهیل کار حکومت، جامعه پذیری سیاسی و جذب نخبگان و فعالان می توانند تأثیر بسزایی در زندگی عمومی و سیاسی جامعه برجای بگذارند و با کمک به گسترش آگاهی سیاسی مردم، شهروندان را به زندگی مطلوب، همبستگی و فعالیت جمعی سوق داده و با تأثیرگذاری بر شکل دهی و تبیین مصالح دینی و ملّی، انگیزهها را افزایش دهند.
با ممنوعیت فعالیت احزاب در افغانستان، تمام کارکردهای مفید آن نیز از دست میرود. منع فعالیت سیاسی در کشور به این معناست، که دیگر در افغانستان مردم، جایگاهی ندارد و تنها حکومت است که چگونگی اداره کشور را ابلاغ و اجراء مینماید. موید این ادعا، عدم وجود قانون اساسی در کشور میباشد؛ طالبان با ابطال قانون اساسی کشور، نشان داد که تنها فرمایشات مقامات حاکمیت، قانون شفاهی افغانستان به شمار میآید و مردم چه در قانونگذاری و چه در اجرای آن هیچ نقشی ندارند.
با این اوصاف، سیر حرکت افغانستان به سوی حذف همه جریانات غیر حاکمیتی به پیش میرود و هیچ روزنهی امیدی برای تشکیل حکومت مردمی که تمام مردم افغانستان در آن نقش داشته باشند، وجود ندارد. در چنین شرایطی حکومت، نمیتواند خود را نماینده مردم به جامعه جهانی معرفی نماید و از جانب آنان سخن بگویند.
بنا براین حذف فعالیت احزاب در افغانستان نه تنها دردی را درمان نمیکند، بلکه نشان میدهد که درکشور، حاکمیت تک قطبی و گروهی حاکم شده است که هیچ فردی در آن حق اظهار نظر نداشته و باید به خواسته ها و دستورات حکومت تعظیم نماید. با این وصف، آینده کشور بسیار پیچیده و مخاطره آمیز خواهد بود که روز به روز به از داخل و خارج مورد تهدید قرار میگیرد.