ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان،روز یکشنبه ۱۱ سرطان، در صفحه توییتر خود نوشت که تحقیقات نشان میدهد حداقل انفلاسیون(تورم) در افغانستان به منفی یک درصد کاهش یافته است.
مجاهد افزود که نرخ مواد در افغانستان از بسیاری از کشورهای مترقی و کشورهای در حال توسعه پایینتر است و این کشور در کنترل انفلاسیون و تورم نسبت به بسیاری از کشورها پیشرفت داشته است.
در مقابل اما کارشناسان بر این باورند که کاهش نرخ تورم و منفی شدن آن در کشوری مانند افغانستان نمیتواند نشانه خوبی برای اقتصاد این کشور باشد.
به همین منظور ابتدا باید ابتدا تعریف دقیقی از تورم ارایه گردد و سپس به این مساله پرداخته شود که آیا کاهش و افزایش آن تا چه میزان میتواند نشانه موفقیت سیاستهای اقتصادی یک کشور باشد.
در خصوص تعریف تورم باید گفت، تورم اقتصادی به افزایش پایدار قیمتها در یک کشور یا منطقه در یک بازه زمانی مشخص اشاره دارد. به عبارت دیگر، تورم به افزایش نرخ عمومی قیمتها در سطح کل اقتصاد یک کشور یا منطقه، اشاره دارد. تورم معمولا باعث کاهش ارزش پول ملی میشود، به این معنی که با افزایش قیمتها، با هر واحد پول، کمتر از قبل میتوان خرید کرد.
تورم اقتصادی در صورتی مشکل ایجاد میکند که نرخ آن بسیار بالا باشد، زیرا این میتواند باعث کاهش توان خرید و خرابی اقتصاد کشور شود. به همین دلیل، کنترل تورم اقتصادی به عنوان یکی از اولویتهای اقتصادی بسیار مهم است.
برای کنترل تورم اقتصادی، میتوان از رویکردهای مختلفی همچون افزایش نرخ بهره، کاهش هزینههای دولت، رویکرد مالیاتی برای کنترل تورم و افزایش تولید و ایجاد بازار رقابتی و پر رونق استفاده کرد.
افزایش تولید که به عنوان یکی از راهکارهای مهم در کنترل تورم به شمار میآید، میتواند به وسیله اجرای راهکارهای مختلفی در حوزه صنعت و کسب و کارها انجام شود.
به عنوان نمونه راهکارهایی همچون:
- سرمایهگذاری در زیرساختها: سرمایهگذاری در زیرساختها به عنوان یک راهکار اصلی برای افزایش تولید در اقتصاد مطرح است. این شامل سرمایهگذاری در جادهها، بنادر، بانکها، ارتباطات، شبکههای برق، آب و فاضلاب و غیره است.
- ارتقای سطح تحصیلات: ارتقای سطح تحصیلات افراد باعث افزایش قابل توجهی در توانایی تولید و بهبود فنی و تخصصی کسب و کارها میشود. بنابراین، برنامههایی برای تحصیلات بالاتر، آموزش و پرورش و توسعه فنی و حرفهای باید اجرا شود.
- تشویق به سرمایهگذاری: برنامههایی برای تشویق به سرمایهگذاری در صنایع مختلف، باعث ایجاد اشتغال و افزایش تولید میشود. تشویق به سرمایهگذاری میتواند به وسیله تسهیلات بانکی، حمایت دولتی، ارائه امتیازات مالی و غیره انجام شود.
- توسعه بازارهای جدید: توسعه بازارهای جدید به عنوان یک راهکار اساسی برای افزایش تولید و فروش کالاها و خدمات است. این شامل توسعه بازارهای بینالمللی، بازارهای اینترنتی و بازارهای فروشگاهی میشود.
- تحقیق و توسعه: تحقیق و توسعه به عنوان یک راهکار اصلی برای بهبود فناوری و بهبود عملکرد محصولات و خدمات، میتواند به افزایش تولید کمک کند. بنابراین، برای تحقیق و توسعه بیشتر در صنایع مختلف، باید سرمایهگذاری و توسعه منابع انجام شود.
- اصلاح سیاستهای مالی و ارزی: اصلاح سیاستهای مالی و ارزی، میتواند به کنترل تورم، تقویت ارزش پول و افزایش تولید کمک کند. این شامل تعدیل نرخ بهره، کاهش مالیات، ترغیب به ارائه وام با شرایط مناسب و تنظیم نرخ ارز است.
از جمله مواردی هستند که به افزایش تولید و کنترل نرخ تورم کمک زیادی میکنند که با اجرای این راهکارها، تولید کالاها و خدمات در کشور افزایش مییابد و این باعث بهبود وضعیت اقتصادی و بهبود شرایط زندگی مردم میشود.
اما سوال اصلی این است که آیا همیشه منفی بودن نرخ تورم نشانه خوبی است و در کشوری همچون افغانستان کاهش نرخ تورم معلول چه عواملی است؟
در پاسخ باید گفت، بله منفی بودن نرخ تورم به معنی کاهش قیمتها و حفظ ارزش پول است، اما به طور کلی، نرخ تورم منفی برای اقتصاد نشانه خوبی نیست و میتواند به مشکلاتی برای اقتصاد و جامعه منجر شود.
زیرا اولاً، نرخ تورم منفی ممکن است باعث کاهش درآمد و افزایش بیکاری شود. در شرایطی که تورم منفی است، افراد ممکن است خریدهای خود را به تعویق بیندازند، چون قیمتها به طور مداوم کاهش مییابند، و این باعث کاهش تقاضا برای کالاها و خدمات و در نتیجه، کاهش تولید و افزایش بیکاری میشود.
دوماً، نرخ تورم منفی میتواند باعث کاهش سودآوری شرکتها شود. در شرایط تورم منفی، قیمتها کاهش مییابند و این باعث کاهش درآمد شرکتها میشود. همچنین، شرکتها ممکن است برای فروش محصولات خود، قیمتهای پایینتری را تعیین کنند و به طور ناخواسته باعث کاهش سودآوری شود.
سوماً، تورم منفی میتواند باعث کاهش ارزش پول شود. در شرایطی که تورم منفی است، ارزش پول کاهش مییابد و این میتواند باعث کاهش قدرت خرید مردم و کاهش ارزش داراییهای مالی شود.
بنابراین، علیرغم آنکه تورم مثبت نیز مشکلاتی را برای اقتصاد و جامعه ایجاد میکند، تورم منفی نیز برای اقتصاد و جامعه مشکلاتی به همراه دارد. لذا، هدف اقتصاد باید برای رسیدن به یک نرخ تورم متعادل و پایدار باشد که باعث ایجاد ارزش افزوده و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی باشد.
از سوی دیگر تورم منفی یا کاهش قیمتها، معمولاً به دلیل عوامل مختلفی همچون کاهش تقاضا و پایین بودن قدرت خرید مردم برای بهرهوری از خدمات و تامین کالا باشد که این مورد اصلا نشانه خوبی نمیتواند باشد بنابراین طالبان باید به این نکات توجه داشته باشند که کاهش نرخ تورم و منفی شدن آن در کشور، معلول چه عواملی است، آیا به دلیل افزایش تولید و ایجاد بازار پر رونق رقابتی در کشور است یا به دلیل کاهش قدرت خرید و فقر در جامعه؟، که آنچه از شواهد بر میآید نشان دهنده این است که کاهش نرخ تورم در افغانستان به دلیل بیکاری، کم بودن پول در بازار، کاهش قدرت خرید و فقر میباشد و آنطور که حکومت سرپرست طالبان مدعی شدهاند، این نمیتواند یک پیروزی باشد بلکه نشان دهنده آمار پایین عرضه و تقاضا و افزایش فقر در کشور است.