امام خمینی الگویی برای استکبار ستیزی و تحقق مردم سالاری دینی
تاریخ منطقه با تحولات گوناگونی مواجه بوده و هر از گاهی انقلابهای صورت میگرفت که بر معادلات منطقهای و حتی جهان اثرگذار بودند. یکی از مهمترین انقلابهایی که در منطقه ما شکل گرفت و توانست رژیم پهلوی را با قدرت خروشان دینی و مردمی از پای درآورد، انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی بود.
۱۴جوزا سالروز رحلت امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران است. در مورد ابعاد شخصیتی و قیام امام خمینی مطالب گوناگونی به نشر رسیده است. در این نوشتار سعی داریم به چند ویژگی منحصر به فرد رهبر فقید جمهوری اسلامی ایران بپردازیم که او را ممتاز و متمایز از سایر رهبران انقلابی نموده اند.
خداباوری و تقوا:
امام خمینی در خانواده مذهبی به دنیا آمد و در فراگیری علوم ناب دینی از اساتید برجسته بهره برد و توانست به مدارج علمی و معنوی ارزشمندی دستیابد. رهبر انقلاب اسلامی ایران همواره به پاکزیستی و رعایت تقوای الهی تاکید داشت و این ویژگی توانسته بود وی را به شخصیت محبوب ملی و بینالمللی تبدیل نماید.
مبارزه با استکبار و زیاده خواهان:
رهبر ایران همواره در جهت مبارزه با استکبار جهانی تلاش میکرد و ملتها را از دسیسههای دشمنان آگاه میساخت. وی هیچگاه از قدرت و سلطه شرق و غرب نهراسید بلکه با پیریزی الگوی ملی-مذهبی توانست مسیر مبارزه را برای قیام سایر ملتها هموار سازد.
اهمیتدادن بر نقش و حقوق مردم:
امام خمینی از همان ابتدای انقلاب بر نقش مردم در تشکیل حکومت اسلامی تاکید داشت. معمولا بسیاری از رهبران انقلاب ها پس از پیروزی جایگاهی برای مردم قایل نمی باشند اما امام خمینی همیشه تاکید میکرد که حکومت از مردم و وبرای احقاق حقوق مستضعفان و مظلومان است. در انتخاب سران و بزرگان نظام ایران، مردم را در اولویت قرارد داد و آنان از طریق رای، نقش موثر در انتخاب مسئولین حکومتی دارند.
بیداریملتها:
امام خمینی با صدور انقلاب اسلامی توانست ملتها را برای بدستآوردن حقوق خویش تشویق و ترغیب نماید؛ ملتهای منطقه در گذشته پذیرفته بودند که باید تحت سلطهی قدرتهای بزرگ باشند اما انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی این باور غلط را نقش بر آب کرد و توانست که ملتها را برای احقاق حقوق شان بیدارسازد و درمقابل زیاده خواهان تا تحقق آرمانهایشان ایستادگی کنند.
شخصیت امام خمینی و نحوه نگرش ایشان در حوزه مسایل دینی و سیاست و همچنین مبارزه با استکبار، به گونه ای است که الگویی برای همه رهبران جهان میباشد و ملتهای منطقه باید چنین رهبرانی را برای آزادی و آبادی کشورهایشان تربیت نمایند. مردم افغانستان امروزه به دلیل فقدان رهبری که بتواند جامعهرا به درستی هدایت و رهبری نماید، متحمل رنجها و خسارات فراوانی شدهاند و تا زمانیکه رهبران در مسیر درست که همان مسیر انبیاء و اولیاء الهی هستند حرکت نکنند و مردم را در تعیین سرنوشتشان دخیل نسازند، نمیتوانند خود را به عنوان نمایندگان مردم معرفی نمایند. ایجاد تعادل میان سیاست و دین کاری نیست که هرکسی بتواند از عهدهی آن موفق بیرون آید.