سال ۱۳۵۷ خورشیدی امت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی موفق به پیروزی انقلاب اسلامی گردیدند و بساط حکومت شاهی ستمگر را برچیدند.
دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی دستور به راه اندازی همه پرسی عمومی را صادر نمودند که طی آن چگونگی و نوعیت حکومت مشخص گردد و شخصاً بحث جمهوری اسلامی را مطرح کردند که در تاریخ نمونه و نظیر نداشت. قبل از آن جمهوریت ها با ایدولوژی های مختلفی از جمله سوسیالیستی و لیبرالیستی در جهان وجود داشت اماجمهوریتی که برمبنایی اسلام ناب محمدی و اعتدال بوجود آمده باشد، اصلاً موجود نبود.
در تاریخ دوازدهم حمل سال ۱۳۵۸ اکثریت قاطع ملت ایران (۹۸.۲ فیصد) به جمهوری اسلامی رای دادند. با این نتایج، نظام در ایران حاکم گردید که همه ای مقامات آن طی پروسه انتخابات آزاد و شفاف با معیار های اسلامی و شرعی انتخاب میگردند.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیا و جهان تحت سیطره بلوک شرق و غرب قرار داشت و ملت ها باید میان این دو یکی را ناگزیرانتخاب میکردند و متاسفانه کشورهای اسلامی با رهبران مزدور و یا هم سست عقیده بطرف شرق و غرب متمایل گردیده بودند که در ظاهر از اسلام دم میزدند و در باطن معقتد به اساسات مارکسیسزم و یا لیبرالیزم بودند و بدون شوروی یا آمریکا الگویی دیگری نداشتند. اما جمهوری اسلامی به رهبری شخصیت دینی باورمند به آموزه های اسلامی با شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی یک حیات دوباره را بر جسم بی روح ملت های مسلمان دمید و تئوری مردم سالاری دینی را بنیان نهاد تا جامعه اسلامی و ملت مسلمان در حکومت داری نیاز بر تفکرات الهادی و طاغوتی نداشته باشد. نظامیکه از یک سوی اصل و ریشه آن از اصولی دینی نشأت گرفته و از سوی دیگر انتخابات و رای مردم تعین کننده است.
این انقلاب در واقع نقطه ای عطفی بود در تاریخ معاصر جهان و اختتام دهنده بلوک شرق و غرب که در وهله اول کمونیزم را به زانو نشاند و در حال حاضر هم نظام سرمایه داری را در آستانه فروپاشی قرار داده است.
با پیروزی انقلاب اسلامی، ملت های مسلمان الهام گرفتند و در اقصا نقاط جهان جنبش های انقلابی و مبارزاتی بر علیه نظام های طاغوتی و اشغالگر آغاز گردید که بطور نمونه میتوان به جهاد مردم مسلمان افغانستان بر علیه کمونیزم اشاره کرد.
در سال ۱۳۵۹ ملت مسلمان افغانستان با پیروی از ملت ایران جهاد علیه تجاوز اشغالگر شوروی را آغاز نمودند که تا سال ۱۳۶۷ ادامه پیدا کرد و در نهایت موفق به شکست دادن تجاوزگران کمونیست شدند و با شکست شوروی در افغانستان بساط کمونیزم از هم فروپاشید.
بعد از خروج قوای اشغالگر شورویمتاسفانه احزاب سیاسی و جهادی موفق به تشکیل یک حکومت همه شمول نگردیدند و جنگ های داخلی به وقوع پیوست که نتیجه آن زمینه دوباره اشغال را این بار به نظام سرمایه داری آمریکا مساعد کرد. آمریکا هم بعد از بیست سال حضور و اشغال نظامی مجبور به ترک افغانستان گردید و امارت اسلامی امروز خودش را عامل اساسی شکست آمریکا در این کشور میداند. اما تفاوت های فاحشی میان امارت اسلامی و انقلاب اسلامی وجود دارد که اصلاً شباهت به هم ندارند. در انقلاب اسلامی ایران رای مردم شرط است اما در امارت اسلامی رای مردم هیچ ارزشی ندارد و معیار همان “حق با پیروز است” میباشد.
در امارت اسلامی زنان جایگاه ندارد و تنها مردان اهمیت دارند و عدالت اجتماعی وجود خارجی ندارد بلکه عقده هاست که بنام اسلام و شریعت بالای مردم تحمیل میگردند. با چنین حکومتی و نگرشی بسیاری مردم از حکومت اسلامی روی گردان میشوند و زمینه برای تحریف اسلام و ضربه به آن بیشتر میگردد.
امارت اسلامی باید از جمهوری اسلامی ایران الگوبرداری نماید و همه ای مردم مملکت را زیر یک چتر متحد نماید تا به مانند جمهوری اسلامی ایران تبدیل به یک درخت پر ریشه گردد که توان تمام دشمنان و بدخواهان آن هیچ اثری بر اراده و اعتقاد راسخ آن نرسد.
جمهوری اسلامی ایران امروز تبدیل به بزرگترین بازی گر منتطقه ای و حساسترین مملکتی در جهان شده است که تمام دنیا امروز میخواهد جلو رشد و ترقی آنرا بگیرد که تا هنوز موفق نشده است و در آینده هم نخواهد شد. تمامی دستاورد های و داشته های کنونی ملت ایران ناشی از مردم سالاری دینی یا همان جمهوریت اسلامی میباشد. بناءً بر دولت مردان امارت اسلامی لازم است تا با استمداد و مشورت از جمهوری اسلامی ایران در جهت ایجاد یک حکومت فراگیر تلاش نموده و یک حکومت مستقل و با ثبات را شکل بدهد و گرنه معلوم نیست به چه سرنوشتی مواجه خواهند شد.