در تاریخ معاصر افغانستان، شخصیتهایی زیستهاند که نامشان با آرمان آزادی و عزت ملی گره خورده و توانستهاند فراتر از شعار، نقشه راه عملی برای تحول ملی بیافرینند. شهید سیدمصطفی کاظمی از این معدود سیاستمدارانی بود که نه تنها آرزوی افغانستان آباد را در سر میپروراند، بلکه با تفکر راهبردی و عمل مسئولانه، مسیر دستیابی به آن را ترسیم کرد.
در این میان، آنچه شهید کاظمی را از معاصرانش متمایز میساخت، نگاه راهبردی او به مسائل کشور بود. او افغانستان را نه صرفاً یک جغرافیای سیاسی، بلکه یک نظام زنده اجتماعی-فرهنگی میدید که نیازمند تحول ساختاری بود. این نگاه، او را از سیاستمداران رویهای و کوتاهمدت جدا میکرد.
او به خوبی درک میکرد که ثبات و اقتدار افغانستان، نه در اتکا به قدرتهای بیرونی، که در تکیه بر ظرفیتهای داخلی و راهحلهای بومی نهفته است. این رویکرد استراتژیک، محور سیاستگذاریهای او را شکل داد و در هر جایگاهی که قرار گرفت، بر این اصل پایبند ماند.
مردممحوری شهید کاظمی نیز صرفاً یک شعار سیاسی نبود، بلکه برآیند همان نگاه راهبردی او بود. او میدانست که هر تحولی بدون پیوند محکم با بافت اجتماعی و فرهنگی، محکوم به شکست است. از اینرو، پلی استوار میان قدرت سیاسی و اراده مردم برقرار کرد.
شهید کاظمی نشان داد که یک دولتمرد میتواند در عین داشتن سمت رسمی، با صداقت و خلوص در میان مردم حاضر شود و در کنار آنان برای تغییر بکوشد. این رویکرد، اعتماد عمومی را برای او به ارمغان آورد و او را به محوری قابل اتکا برای وحدت ملی تبدیل کرد.
درخشش شهید کاظمی در ساختار حکومتی نیز بازتاب همین تفکر استراتژیک بود. زمانی که به عنوان وزیر تجارت و صنایع «مدال افتخار» دریافت کرد، این موفقیت نتیجه کارآمدی صرف نبود، بلکه حاصل چشمانداز بلندمدت و نگاه اصولی و مسئولانه او به قدرت بود. او در هر بخشی که مسئولیت مییافت، نه با رویکرد موردی، بلکه با نگاه سیستماتیک و تحولگرا عمل میکرد. حتی زمانی که مافیای قدرت تحمل حضور او را در بدنه نظام نداشت و مسیر مبارزه و خدمت را از طریق پارلمان پی گرفت، باز هم با همان تفکر راهبردی، نقشی محوری و تأثیرگذار ایفا کرد و نه به عنوان یک نماینده سمبولیک، که به مثابه محور و معمار تحول، نقشآفرینی کرد.
امروز، غیبت کاظمی در عرصه سیاسی افغانستان، خلأ یک رهبر استراتژیست را نمایان کرده است. افغانستان به شدت نیازمند چهرههایی است که بتوانند با نگاه بلند و برنامهای جامع، فراتر از تعصبات قومی و گروهی، برای همدلی و همگرایی ملی تلاش کنند. کاظمی نشان داد که اعتدال و فراگیری، قویترین ابزار تحول است. او با پذیرش خطرات این مسیر و با عزمی راسخ، گام برداشت و نام خود را در تاریخ معاصر افغانستان به عنوان نقطهی عطفی ماندگار ثبت کرد.
میراث شهید کاظمی، درسآموزی برای نسل امروز و فردا است. او در عمل نشان که تحول بدون تفکر بلند و فراگیر، دوام نمییابد و قدرت بدون پیوند با مردم، مشروعیت نخواهد یافت. او ثابت کرد که سیاستمداری که بر ظرفیتهای داخلی تکیه کند و راهحلهای بومی را پیش گیرد، میتواند حتی پس از نبودش، در قلب ملت و تاریخ زنده بماند. افغانستان امروز، بیش از هر زمان دیگری به کاظمیهایی نیاز دارد که با اندیشه ملی و عمل صادقانه، راه نجات را بنمایانند.




