شهادت سیدحسن نصرالله، نه نقطۀ پایان، بلکه نقطۀ آغاز فصل تازهای در تاریخ مقاومت بود. مردی که در حیات خویش معادلات منطقه را تغییر داد و پس از شهادت نیز، روحی تازه در کالبد مقاومت دمید. حضور میلیونی مردم و حمایت جهانی از او نشان داد که مردان بزرگ، حتی در غیاب جسمانیشان، الهامبخش ملتها باقی میمانند.
در روزگاری که قدرتهای جهانی از عدالت سخن میگویند اما خود بزرگترین ناقضان حقوق بشر و حامیان تروریزماند، شهادت سیدحسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، بار دیگر پرده از چهرۀ حقیقی امریکا و رژیم صهیونیستی کودک کش برداشت. این دو محور، نه تنها بهعنوان مجریان و آمران ترور عمل کردند، بلکه با این اقدام جنایتکارانه نشان دادند که در برابر اندیشه و ایمان، سست تر از تار عنکبوتاند. سید حسن نصرالله تنها یک رهبر سیاسی نبود؛ او شخصیتی جامع، شجاع و خردمند بود که توانست مرزهای مقاومت را از لبنان فراتر برده و به الگویی برای ملتهای مظلوم جهان تبدیل شود.
سیدحسن نصرالله شخصیتی چندبُعدی داشت؛ شجاعتی نظامی که با تدبیر سیاسی و خرد دینی آمیخته بود. خطابههای او نه تنها در میان شیعیان، بلکه در میان اهلسنت و حتی مسیحیان نیز نفوذ میکرد و انسجام اجتماعی میآفرید. او رهبر کاریزماتیکی بود که زبانش برآمده از ایمان و قلبش سرشار از محبت به مظلومان بود. نصرالله با ایستادگی در برابر قدرتهای جهانی، عملاً نشان داد که مقاومت تنها یک تاکتیک سیاسی نیست، بلکه راهی ایمانی و انسانی است.
در تاریخ، مردانی بودهاند که حیاتشان منشأ برکت و شهادتشان مبدأ بیداری بوده است. سیدحسن نصرالله یکی از این مردان بود. زندگی او سبب شد که حزبالله از یک گروه محدود به قدرتی منطقهای و الهامبخش بدل گردد. شهادتش نیز همانگونه که در مراسم پرشور و جهانیاش نمایان شد، نه تنها ملت لبنان بلکه ملتهای آزاده جهان را در مسیری واحد گرد آورد. شهادت او پیام روشنی داشت: خون رهبران مقاومت، سرمایهای است که بنیانهای ظلم را میلرزاند و پایداری ملتها را استوارتر میسازد. اگر در زندگیاش اسرائیل را از درون به لرزه انداخت، شهادتش اسرائیل و حامیانش را در سطح جهانی رسوا تر ساخت.
امروز هیچ تردیدی نیست که امریکا و رژیم صهیونیستی نه مدافعان آزادی، بلکه سردمداران تروریزم بینالمللیاند. امریکا که در عراق، افغانستان، سوریه و یمن خون بیگناهان را بر زمین ریخت، بار دیگر ثابت کرد که به نام دموکراسی، جز مرگ و ویرانی نمیزاید. رژیم کودک کش صهیونیستی نیز، که بیش از هفتاد سال است حقوق ملت فلسطین را لگدمال کرده و زنان و کودکان شان به قتل رسانده، با ترور سید مقاومت چهره حقیقی خود را عریانتر از همیشه به نمایش گذاشت. این دو جنایتکار، نه تنها ناقضان حقوق بشرند، بلکه دشمن سرسخت بشریت و عدالت محسوب میشوند. آنها باید در محکمه تاریخ، و در وجدان بیدار ملتها، به محاکمه کشیده شوند.
شهادت سیدحسن نصرالله نقطه عطفی در تاریخ مقاومت بود؛ او در حیات خود با حکمت و شجاعت، رژیم صهیونیستی را به چالش کشید و پس از شهادت نیز، با خون خویش، محور مقاومت را مستحکمتر ساخت. امریکا و اسرائیل تصور کردند با ترور یک رهبر، جریان مقاومت را متوقف میکنند؛ اما حقیقت این است که شهادت او، مقاومت را از «یک رهبر» به «یک مکتب جهانی» ارتقا داد. مردان بزرگ هرگز نمیمیرند؛ آنان با زندگی و شهادت خود چراغی برای آیندگاناند. و امروز، چراغ نصرالله فروزانتر از همیشه است؛ چراغی که به جهان نشان میدهد: مقاومت زنده است، عدالت شکستناپذیر است، و خون شهید، همیشه قویتر از شمشیر است.