انتقال شفاخانه «محمدعلی جناح» از غرب کابل به شرق این شهر، تنها جابهجایی یک ساختمان یا تجهیزات نیست؛ بلکه نشانهای دیگر از استمرار سیاستهای تبعیضآمیزعلیه جامعه شیعه است. این اقدام، «تبعیض آشکار»ی است که بهطور مستقیم حق حیات و سلامت هزاران انسان در غرب کابل را تهدید میکند و بار دیگر پرسش بزرگ را پیش روی تاریخ افغانستان میگذارد: چرا سنگ بنای این سرزمین همیشه با تعصب قومی و مذهبی گذاشته شده است؟
افغانستان، سرزمینی که میتوانست با تنوع قومی و مذهبیاش به الگوی همزیستی بدل شود، در هر دوره تاریخی اسیر تعصبات بوده است. از عبدالرحمان غدار که ۶۵ درصد شیعیان کشور را قتل عام کرد، تا جمهوریت نیمبند کرزی و اشرف غنی که با سهمیهبندی تحصیلی درهای دانشگاه را به روی استعدادهای درخشان جوانان هزاره بستند، و اکنون طالبان که بهگونهای علنی امکانات صحی و مراکز خدماتی شیعیان را مصادره میکنند. انتقال شفاخانه محمدعلی جناح از «غرب کابل» به «شرق کابل»، تکرار همان قصه تلخ تاریخ است: سیاست حذف و به حاشیهراندن.
این سیاست بهروشنی میگوید: «باشندگان غرب کابل این اقدام وزارت صحت عامه را تبعیض آشکار علیه شیعیان هزاره دانسته و هشدار میدهند که با این اقدام، منطقه پرجمعیت غرب کابل با بحران دسترسی به خدمات صحی مواجه خواهد شد.» پرسش اینجاست: آیا طالبان با این اقدام آگاهانه میخواهند سلامت مردم یک منطقه را به گروگان بگیرند؟
شفاخانه محمدعلی جناح تنها و بزرگترین مرکز صحی دولتی فعال در منطقه شیعهنشین غرب کابل بود. که اکنون عملاً غرب کابل خالی از مراکز صحی دولتی شده است. این تصمیم چیزی جز قطع دسترسی شیعیان به خدمات اساسی نیست.
این اتفاق تازه نیست. تاریخ افغانستان پر است از «بوی متعفن قومپرستی و تعصب مذهبی و زبانی.» از روزگار عبدالرحمان که برای تثبیت قدرت خویش به قتل عام شیعیان هزاره دست زد، تا دورههایی که قومیت و مذهب معیار تقسیم قدرت و ثروت شد. مثل که ساخت افغانستان از آغاز با سنگی بنا شد که بر تعصب و خونریزی استوار بوده باشد.
جمهوریت نیز بر خلاف ظاهرش، گرفتار همین نگاه تبعیضآلود بود. حامد کرزی و بهویژه اشرف غنی احمدزی از کسانی بودند که «چشم دید» موفقیت فرزندان هزاره و شیعه را نداشتند. وقتی دانشگاهها با تلاش و نمرات عالی دختران و پسران هزاره پر میشد، غنی با سهمیهبندی تحصیلی عملاً لیاقت، دانش و نمره را کنار گذاشت و گفت ورود به دانشگاه باید بر اساس «جمعیت قوم» باشد. این تصمیم به معنای لگدمال کردن استعداد و توانایی یک نسل بود.
یکی از نمونههای آشکار تبعیض در دوره «حکومت وحدت ملی» نیز ماجرای عبور لین برق ۵۰۰ کیلوولت از بامیان بود. در آن زمان، کارشناسان داخلی و خارجی تأکید داشتند که بهترین و امنترین مسیر این خط برق، گذر از ولایت بامیان و سپس میدان وردک است. اما عده ای در حکومت مرکزی مخالف عبور این لین از ولایت بامیان بودند و می خواستند که این لین از مناطق غیر هزاره نشین عبور کند.
اکنون نوبت به طالبان رسیده است. این گروه نهتنها با زور و خشونت حکومت میکنند، بلکه با سیاستهای تبعیضآمیز عملاً دسترسی شیعیان هزاره به خدمات حیاتی را محدود میسازند. انتقال شفاخانه محمدعلی جناح و تعطیلی شفاخانه ۵۰ بستر دشت برچی نشان میدهد که تبعیض دیگر فقط در عرصه آموزش یا سیاست نیست، بلکه به «حق حیات» مردم نیز گسترش یافته است.
از نگاه اسلام، «حفظ جان انسانها» یکی از مهمترین واجبات دینی است:
«مِنْ أَجْلِ ذٰلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا ۖ وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ» (سوره مائده “۵”، آیه ۳۲)
یعنی: «به همین سبب بر بنیاسرائیل مقرر داشتیم که هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در زمین بکشد، چنان است که گویی همه مردم را کشته است؛ و هر کس انسانی را زنده بدارد، چنان است که گویی همه مردم را زنده داشته است.»
- این آیه نشان میدهد که جان انسانها حرمت و ارزش ذاتی دارد و قتل یک فرد بیگناه، مساوی با قتل همه انسانها دانسته شده است، زیرا در واقع، بیحرمتی به اصل حیات انسانی است.
- در مقابل، نجات دادن یک انسان (چه از مرگ، بیماری یا هر خطری) همچون زنده کردن همه بشریت شمرده میشود؛ چون نشاندهنده پاسداشت کرامت انسانی و ارزش حیات است.
- مفسران گفتهاند که این اصل، تنها مخصوص بنیاسرائیل نیست بلکه یک قاعده عام انسانی و اسلامی است که اسلام آن را تأیید کرده و بر آن تأکید ورزیده است.
پس چگونه طالبان که ادعای اسلامی بودن دارند، عمداً مردم یک منطقه را از شفاخانه و خدمات صحی محروم میسازند؟ این نهتنها ضد دین مقدس اسلام است، بلکه از دیدگاه حقوق بشر نیز جنایت علیه انسانیت محسوب میشود.
طالبان باید بدانند: اگر دست از تعصب قومی و مذهبی برندارند، سرنوشتشان جز تکرار عاقبت عبدالرحمان و حکومتهای بیکفایت جمهوریت نخواهد بود؛ محکوم دین، محکوم تاریخ و محکوم وجدان خواهند شد.
انتقال شفاخانه محمدعلی جناح از غرب کابل، نماد کوچکی از سیاست بزرگ حذف است. طالبان با این اقدام، نهتنها عدالت اجتماعی را لگدمال کردند، بلکه حق حیات هزاران انسان را تهدید کردند. تاریخ افغانستان به ما میآموزد که هر حکومتی که بر تعصب قومی و مذهبی بنا شود، دیر یا زود فرو خواهد ریخت؛ چه عبدالرحمان باشد، چه جمهوریت، و چه طالبان.
پیام امروز روشن است: آینده افغانستان فقط در گرو عدالت، برابری و رفع تبعیض است.