نویسنده: م. کهریزنوی
بیستویکم آگوست، روز جهانی یادبود و ادای احترام به قربانیان تروریسم است؛ روزی که جهان باید نهتنها به قربانیان خشونتهای کور ادای احترام کند، بلکه به ریشههای این جنایتها نیز بپردازد. افغانستان، عراق، سوریه، پاکستان و فلسطین بیش از هر جایی بهای تروریسم را پرداختهاند؛ قربانیانی که بیشترشان شیعیان، زنان، کودکان و مردمان بیدفاع بودهاند. این روز فرصتی است برای یادآوری اینکه تروریسم محصول تفکر وهابیت تکفیری و همچنین تروریسم دولتی است که با حمایت مالی و سیاسی عربستان سعودی، امریکا، اسرائیل و پاکستان تغذیه میشود؛ قدرتهایی که به نام دین، امنیت و آزادی، انسانیت را در آتش افراطیت و خونریزی سوزاندهاند.
تروریسم نه یک پدیده صرفاً امنیتی، بلکه فاجعهای انسانی و اخلاقی است. قربانیان آن فقط کشتهشدگان نیستند؛ بلکه بازماندگان، خانوادههای داغدار و جوامعی هستند که اعتماد، امید و آیندهشان به یغما رفته است. افغانستان، سرزمینی که بیش از چهار دهه آماج جنگ و ترور بوده، نمونه بارز این تراژدی است.
در این روز جهانی، پرسش اساسی این است: آیا جهان تنها به یک یادبود نمادین بسنده خواهد کرد، یا شجاعت آن را خواهد داشت که ریشههای تروریسم و حامیان اصلی آن را به محاکمه بکشد؟
مردم افغانستان بیش از چهل سال است که قربانی مستقیم تروریسماند. از بمبهای کنار جادهای تا انتحاریهای خونین، از قتلهای هدفمند تا بمبهای چسپکی، همهوهمه، خون شهروندان عادی را بر زمین ریخته است. در این میان، شیعیان افغانستان بیشترین هزینه را پرداختهاند.
زایشگاه دشت برچی کابل: تروریستها حتی به زایشگاه حمله کردند و مادران باردار و نوزادان بیگناه را به رگبار بستند؛ نماد قساوت کور تروریسم تکفیری.
دانشگاه کابل (جان پدر کجاستی): جوانان دانشجو، امید آینده در خون غلتیدند.
مکتب سیدالشهدا، غرب کابل: صدها دختر نوجوان در انفجارهای پیدرپی شهید و زخمی شدند؛ جرمشان فقط «طلب علم» و «شیعه بودن» بود.
چهارراه زنبق، جنبش روشنایی: انفجار عظیم در میان تظاهرات عدالتخواهانه، صدها کشته و زخمی بر جای گذاشت.
مساجد، مکاتب، تالار عروسی و باشگاههای ورزشی: دهها بار هدف تروریسم قرار گرفتند. حتی بمبهای چسپکی در مینیبوسهای مسافربری مناطق شیعه نشین، خون بیگناهان را بر زمین ریخت.
تروریسم کور نه تنها شیعیان، بلکه روحانیون میانهرو اهل سنت و شیعه را نیز هدف گرفته است؛ مولوی مفلح و مولوی نیازی، ازعلمای برجسته اهل سنت، بهخاطر دفاع از اعتدال و وحدت ترور شدند.
بسیاری از علمای شیعه افغانستان نیز در سراسر کشور ترور شدند تا جامعه از رهبران فکری و دینی محروم گردد.
این تراژدی محدود به افغانستان نیست. در عراق، انفجارهای پیدرپی در حرمهای مقدس و بازارهای مردمی هزاران قربانی گرفت. در سوریه، جبههالنصره، داعش و دیگر گروههای تکفیری شهرها و مساجد را ویران کردند. در پاکستان نیز جماعتهایی مانند جندالله (جند شیطان) و لشکر جنگوی بارها شیعیان را در کویته و پاراچنار قتلعام کردند.
اگر گروههای تکفیری، تروریسم را در قالب انتحار و بمبگذاری پیش میبرند، اسرائیل با ابزار قدرت دولتی و ارتش مدرن همان سیاست را علیه مردم مظلوم فلسطین پیاده میکند. غزه و کرانه باختری سالهاست که صحنه نسلکشی آشکار است؛ جایی که زنان، کودکان و غیرنظامیان بیپناه در بمبارانهای روزانه به خاک و خون کشیده میشوند. هزاران کودک فلسطینی در حملات هوایی ارتش کودک کش اسرائیل کشته یا معلول شدهاند؛ مکاتب و شفاخانه ها به خاکستر بدل شدند و حتی کاروانهای امدادی هدف موشک قرار گرفتند. این همان تروریسم دولتی است که با سکوت و حتی حمایت مستقیم امریکا و برخی دولتهای غربی ادامه مییابد. اسرائیل نشان داد که تروریسم فقط در چهره گروههای تکفیری خلاصه نمیشود، بلکه در سیمای دولتهای مدعی دموکراسی نیز جریان دارد.
ریشه اصلی تروریسم در تفکر منحرف وهابیت است؛ تفکری که خشونت، تکفیر و قتل را به نام دین توجیه میکند. این اندیشه شوم دهههاست با حمایت مالی و سیاسی عربستان سعودی، امریکا، اسرائیل و پاکستان تغذیه شده است.
گروههایی چون داعش، القاعده، بوکوحرام، جندالله (جند شیطان)، جیشالعدل (جیش الظلم)، جبههالنصره، لشکر جنگوی و دهها گروهک های تروریستی دیگر، بازوی عملیاتی همین پروژه شوم هستند.
اسلام اصیل، قتل انسان بیگناه را حرام دانسته و قرآن نابودی یک انسان را معادل نابودی همه بشریت معرفی کرده است. از منظر حقوق بشر نیز، تروریسم آشکارترین نقض حق حیات است.
بر این اساس، کشورهای حامی تروریسم ؛ امریکا، اسرائیل، عربستان و پاکستان ( که البته پاکستان سخت پشیمان است چون تروریسم دامن خودش را نیز گرفته است.) نهتنها باید محکوم شوند، بلکه باید در دادگاههای بینالمللی پاسخگوی خونهای ریختهشده باشند.
روز جهانی یادبود قربانیان تروریسم تنها نباید به یک مراسم نمادین و چند بیانیه رسمی تقلیل یابد. این روز باید فریادی جهانی باشد علیه ریشههای تروریسم و حامیان آن.
مردم افغانستان، عراق، سوریه، پاکستان و فلسطین دیگر تاب شنیدن شعارهای توخالی ندارند؛ آنها عدالت، حقیقت و پایان حمایتهای سیاسی و مالی از تروریسم را میخواهند.
امروز بیش از هر زمان روشن است که صلح واقعی نه از لوله تفنگ قدرتهای بزرگ، بلکه از صدای قربانیان و بازماندگان تروریسم آغاز میشود. اگر جهان بخواهد به معنای واقعی به این قربانیان ادای احترام کند، باید صدای آنها را به عنوان «صداهایی برای صلح» بشنود و حامیان تروریسم را در پیشگاه عدالت و وجدان بشری محاکمه کند.