هفدهم اسد/مرداد، یادآور فاجعهای خونبار در تاریخ دیپلماسی و خبرنگاری ایران است؛ روزی که نیروهای طالبان با یورش به کنسولگری ایران در مزار شریف، دیپلماتهای ایرانی و خبرنگار شجاع، محمود صارمی، را به شهادت رساندند. با این حال، ایران برخلاف انتظار جهانی، راه خویشتنداری، حکمت و دیپلماسی را برگزید.
در تاریخ روابط بینالملل، حمله به کنسولگری یک کشور، از جنجالیترین مصادیق نقض حاکمیت و حقوق بینالمللی محسوب میشود. قتل دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف در سال ۱۳۷۷ بهدست طالبان نه تنها یک جنایت، بلکه نمادی از بیقانونی، خشونتطلبی و بیاعتنایی آشکار به اصول تعامل با همسایگان بود. این حادثه نه تنها زخمی عمیق بر روابط ایران و افغانستان باقی گذاشت، بلکه فصلی تاریک از حاکمیت افراطگرایی در منطقه را نیز رقم زد. اگرچه انتظار میرفت ایران واکنشی تند و نظامی نشان دهد، اما تصمیم خردمندانه رهبر جمهوری اسلامی ایران آیت الله خامنه ای، ایران را از فرو رفتن در باتلاق جنگ ویرانگر افغانستان نجات داد.
قتل فجیع دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران و خبرنگار شهید محمود صارمی در کنسولگری ایران در مزار شریف، نهتنها تجاوز به خاک ایران محسوب میشد، بلکه یکی از فجیعترین موارد نقض حقوق دیپلماتیک و انسانی در دهههای اخیر بود. تجاوز به پیکر یکی از خبرنگاران زن، گورهای دستهجمعی، و دفن شبانه شهدا در حیاط کنسولگری، سندهای غیرقابلانکار از وحشیگری قاتلان در دوره نخست قدرتشان است. اما جهان، باز هم در برابر جنایتی دیگر، سکوت کرد.
سیاست انکار، عادت همیشگی طالبان است؛ طالبان در دوره نخست قدرت، همواره به سیاست انکار متوسل شده است. قتل داکتر نجیبالله، رئیسجمهور پیشین افغانستان را گردن نگرفتند. شهادت عبدالعلی مزاری، رهبر حزب وحدت را به «نیروهای بیگانه» نسبت دادند. تخریب تندیسهای بودا در بامیان را نیز انکار کردند و آن را به عوامل خارجی نسبت دادند. کشتار دیپلماتهای ایرانی هم بهزعمشان «کار نیروهای خودسر» بود. این در حالی است که اسناد متعددی از ارتباط مستقیم بزرگان طالبان با این جنایات حکایت دارد. سیاست انکار، هرچند در کوتاهمدت سپری تبلیغاتی میسازد، اما در بلندمدت چهره واقعی یک گروه را رسوا میکند.
در واکنش به فاجعه مزار شریف، ایران در آستانه ورود نظامی به افغانستان بود. اما تصمیم تاریخی و راهبردی رهبر ایران، آیتالله سیدعلی خامنهای، معادله را تغییر داد. ایشان با بینش تاریخی گفته بودند: «افغانستان باتلاقیست که هر کس واردش شود، آبرومندانه خارج نمیشود». این خردورزی، ایران و منطقه را از آتشی نجات داد که میتوانست سالها بسوزد. این تصمیم، نماد عقلانیت و خردمندی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باقی مانده است.
طالبان باید درک کنند که احترام به همسایگان، شرط دوام قدرت است. ایران، با افغانستان، دین، زبان، فرهنگ و تاریخ مشترک دارد. همسایگی، یک جبر جغرافیایی است، نه انتخابی که بتوان آن را تغییر داد. طالبان باید از اشتباهات راهبردی پاکستان درس بگیرند؛ کشوری که با پرورش تروریزم و اعزام آنها به افغانستان، اکنون خود قربانی همان آتش است. افراطگرایی، عقرب است؛ نیشش، دیر یا زود، به پرورشدهندهاش نیز میرسد.
همچنین قومگرایی، پشتونوالی، و حذف اقوام دیگر، مسیر سقوط است نه ثبات. افغانستان تنها زمانی روی آرامش و توسعه را خواهد دید که حکومت، همهشمول، مشارکتی، و متشکل از همه اقوام باشد. تبعیض مذهبی و زبانی، نهتنها آینده را نابود میکند بلکه ریشهی مشروعیت طالبان را نیز در میان مردم میخشکاند. افغانستان نباید در قرون وسطی متوقف بماند؛ باید وارد قرن ۲۱ شود و برای آن، باید از همه ظرفیتهای انسانیاش استفاده کند.
در تقویم رسمی ایران، ۱۷ اسد/ مرداد به احترام خبرنگار شهید، محمود صارمی، «روز خبرنگار» نام گرفته است؛ روزی برای پاسداشت قلمهای آزاده، میکروفونهای بیهراس، و نگاههایی که برای کشف حقیقت، مرز نمیشناسند. صارمی نماد تعهد به روشنگری است؛ نمادی از خبرنگاری که با خونش، چراغی در تاریکی جنگ و خشونت روشن کرد.
حادثه مزار شریف نه فقط یک فاجعه دیپلماتیک، بلکه یک آزمون اخلاقی و تاریخی بود. ایران، با انتخاب مسیر خویشتنداری و عقلانیت، نشان داد که «قدرت» لزوماً به معنای «جنگ» نیست، بلکه به معنای «ظرفیت مدیریت خشم» است. طالبان باید بداند که بدون احترام به همسایگان، بدون کنار گذاشتن قومگرایی، بدون پذیرش اصل تنوع قومی و مذهبی، و بدون توبه از گذشته خونبار، نه مشروعیت داخلی خواهد داشت، نه اعتبار منطقهای و بینالمللی.
به خانوادههای شهدای دیپلماتیک و خبرنگار شهید محمود صارمی تسلیت میگوییم و یاد این شهیدان را با افتخار و احترام گرامی میداریم. این فاجعه باید چراغی باشد برای راه آینده؛ آیندهای که در آن، هیچ قدرتی نتواند با گلوله و نفرت، دیپلماسی، انسانیت و حقیقت را خاموش کند.