تصمیم روسیه برای بهرسمیتشناختن طالبان بهعنوان حکومت رسمی افغانستان، در شرایطی که جامعه جهانی همچنان با دیده تردید و بیاعتمادی به این گروه مینگرد، حامل پیامی روشن و البته نگرانکننده است: چرخ منافع ژئوپلیتیکی، در بسیاری از موارد، بر شانههای اصول انسانی و تعهدات حقوق بشری حرکت میکند.
روسیه بهعنوان نخستین کشور جهان که بهطور رسمی پرچم طالبان را در پایتخت خود به اهتزاز درآورد و سفیر این گروه را پذیرفت، پیامی دوگانه به جهان مخابره کرده است. از یکسو، این اقدام را میتوان نشانهای از ورود مسکو به فاز جدیدی از بازیگری فعال در تحولات آسیای میانه و جنوب آسیا دانست؛ از سوی دیگر، این حرکت نماد عبور از ملاحظات انسانی و تعهدات بینالمللی در قبال مردم افغانستان، بهویژه زنان و اقلیتها است.
طالبان در چهار سال گذشته نهتنها هیچ نشانهای از تغییر در سیاستهای انحصارطلبانه، زنستیزانه و سرکوبگرانه خود نشان ندادهاند، بلکه با انسداد آموزش برای دختران، سرکوب جامعه مدنی، سانسور، بازداشتهای خودسرانه و حذف سیاسی مخالفان، حکومتی امنیتی-ایدئولوژیک بنا کردهاند. این گروه نه با رأی مردم، بلکه با زور سلاح و حذف سایر بازیگران اجتماعی، به قدرت رسیدهاند و تاکنون گامی جدی برای کسب مشروعیت داخلی برنداشتهاند.
در چنین شرایطی، تصمیم روسیه را نمیتوان صرفاً یک اقدام دیپلماتیک تلقی کرد. این تصمیم، آگاهانه یا ناآگاهانه، باعث تقویت گفتمان مشروعیت طالبان در سطح منطقهای و بینالمللی میشود. پیامی که از این تصمیم به سایر کشورها ارسال میشود آن است که حتی بدون مشروعیت مردمی و پایبندی به حقوق بشر، میتوان از راه توافقات امنیتی و اقتصادی، رسمیت بینالمللی کسب کرد.
این پیام خطرناکی است، چراکه نهتنها مسیر اصلاحات داخلی در افغانستان را سد میکند، بلکه امید به فشارهای بینالمللی برای بازگرداندن حقوق زنان، مشارکت سیاسی و آزادیهای مدنی را کمرنگ میسازد.
سیاستمداران افغان از طیفهای مختلف، از جبهه مقاومت ملی گرفته تا حزب جمعیت اسلامی، نسبت به این اقدام هشدار داده و آن را زمینهساز بیثباتی، افزایش رقابتهای نیابتی و گسترش تروریسم دانستهاند.
با نگاهی به تجربههای تاریخی افغانستان، میتوان دریافت که حمایت خارجی از گروههایی که فاقد پشتوانه اجتماعیاند، در نهایت منجر به جنگ داخلی، افزایش رادیکالیسم و فرسایش امنیت منطقه شده است.
در سطح راهبردی، روسیه شاید در پی یافتن جای پا در معادلات افغانستان پساآمریکا باشد و خود را بهعنوان بازیگری کلیدی در تعامل با طالبان معرفی کند. اما این رویکرد کوتاهمدت، در بلندمدت ممکن است امنیت خود روسیه و متحدانش را با خطر مواجه سازد. طالبان، برخلاف وعدههای خود، هنوز روابط شفافی با گروههای افراطی و تروریستی ندارند و به گفته برخی کارشناسان، افغانستان همچنان به مأمنی برای گروههای تندرو بدل شده است.
بنابراین بهرسمیتشناختن طالبان توسط روسیه، نه تنها اقدامی پیشدستانه در رقابتهای ژئوپلیتیک، بلکه گامی پرهزینه برای مردم افغانستان است. این تصمیم نشان میدهد که صدای جامعه مدنی افغانستان، اعتراضات زنان، رنج مهاجران و درخواستهای قربانیان خشونت، در محاسبات سرد و سخت سیاست بینالملل، جایی ندارد، مگر آنکه با منافع راهبردی بازیگران جهانی همسو شود.