در تاریخ پر فراز و نشیب منطقه غرب آسیا، همواره رژیم صهیونیستی به عنوان منشأ بحران، بیثباتی و تجاوز شناخته شده است؛ موجودیتی جعلی که نه بر اساس خواست ملتها، بلکه با زور سرنیزه، اشغال سرزمین، نسلکشی و تبعیض نژادی پدید آمد و با حمایت بیدریغ غرب، خصوصاً ایالات متحده آمریکا، حیات نامشروع خود را بر بستر جنایت و خونریزی استمرار بخشید.
تجاوز اخیر این رژیم جنایتکار به تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران، نقطه عطفی در روند تجاوزگریهای صهیونیستهاست؛ اقدامی آشکار در قالب ترور فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان برجسته و حتی حملات به مراکز علمی و دانشگاهی که از نظر حقوق بینالملل، مصداق بارز تروریسم دولتی و نقض حاکمیت ملی یک کشور مستقل به شمار میآید. در این میان، هدف قرار دادن غیرنظامیان، اعم از کودکان، زنان و افراد بیدفاع، عمق شقاوت و بیرحمی این رژیم را به نمایش گذاشت.
نکته قابل تأمل، همزمانی این اقدامات تجاوزکارانه با فرآیند مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا است. در حالی که ادعای طرف آمریکایی بر گفتگو و دیپلماسی استوار بود، عملاً اجازه تجاوز به نزدیکترین متحد خود را صادر کرد؛ چرا که هیچ ناظر واقعبینی باور ندارد که رژیم صهیونیستی بدون هماهنگی و چراغ سبز واشنگتن، توان یا جسارت ارتکاب چنین گستاخی بزرگی را داشته باشد. این واقعیت، بار دیگر پرده از چهره ریاکارانه ایالات متحده برداشت و اثبات کرد که زبان آمریکا نه زبان تعامل، بلکه زبان فریب، فشار و همراهی با متجاوزان است.
تجربه تاریخی نیز به روشنی نشان میدهد که صهیونیستها بدون حمایت نظامی، مالی و سیاسی غرب، توان بقا ندارند. نسلکشی نزدیک به ۶۰ هزار تن از مردم مظلوم غزه طی کمتر از دو سال و تداوم این جنایت در بدترین اشکال ممکن، با سکوت و همراهی جامعه مدعی حقوق بشر و بهویژه دولتهای غربی همراه بوده است؛ سکوتی که خود، گویاترین سند برای شریک بودن آنان در جنایت علیه بشریت است.
با این حال، تجاوز به ایران دیگر از سنخ اقدامات همیشگی رژیم اشغالگر صهیونیستی نیست. نتانیاهو و دستگاه سیاسی-نظامی تلآویو، در ارزیابی خود دچار خطای راهبردی سهمگینی شد. ایران، غزه نیست که در محاصره باشد، سوریه نیست که گرفتار جنگ داخلی باشد، و یمن نیست که در برابر ائتلافی از خیانتپیشگان تنها مانده باشد. جمهوری اسلامی ایران کشوری با اقتدار منطقهای، انسجام داخلی و مشروعیت مردمی است که بارها در طول چهار دهه گذشته نشان داده در برابر هیچ تهدید و تجاوزی کوتاه نمیآید.
رهبر انقلاب اسلامی ایران با صراحت اعلام کردهاند که رژیم صهیونیستی باید تاوان این جنایت را بپردازد؛ و این سخن، نه یک شعار، بلکه راهبردی برگرفته از اراده ملی، منطق دینی، حقوقی و فهم عمیق از مقتضیات زمان است. اقدام صهیونیستها عملاً آغازگر جنگی نانوشته شده است که از این پس، قواعد آن را ایران تعیین خواهد کرد؛ قواعدی که مشروعیت خود را از اصل دفاع مشروع و حمایت از امنیت ملی اخذ میکند.
امروز دیگر هیچ انسان آزادهای در جهان تردیدی ندارد که متجاوز کیست و قربانی کدام است. رژیم صهیونیستی چهرهای کاملاً آشکار از وحشیگری مدرن است که تا زمانی که با قدرت پاسخ نگیرد، از دریدن ملتها دست نخواهد کشید. از همین رو، وظیفه همه مسلمانان، دولتهای مستقل و ملتهای آزاده است که در کنار ملت ایران بایستند و این هیولای خونریز را مهار کنند؛ چرا که اگر امروز در برابر این تجاوز ایستادگی نشود، فردا نوبت به سایر ملتها خواهد رسید.
ملت مسلمان افغانستان، که همواره در خط مقدم مبارزه با اشغال، استعمار و استکبار بودهاند، این روزها نیز با درک صحیح از تحولات منطقه، در کنار ملت ایران ایستادهاند. برای آنان، دفاع از جمهوری اسلامی ایران، نهفقط دفاع از یک کشور همسایه، بلکه دفاع از آرمانهای بزرگ امت اسلامی است؛ آرمانهایی که در برابر رژیمی جعلی، نژادپرست و کودککش باید با جان و دل از آن محافظت کرد.
بنابراین آغاز این مسیر، نشانهای از پایان بازیهای فریبکارانه غرب است. پاسخ ایران، تنها دفاع از خاک نیست؛ دفاع از اسلام ناب، کرامت انسانی، شأن ملتها و آینده منطقهای است که دیگر جایی برای حضور صهیونیستها در آن متصور نیست. لذا باید منتظر ماند تا میدان، و اقدامات جمهوری اسلامی در این خصوص نتیجه نهایی را رقم بزند؛ آغازی که پایان آن به دست جمهوری اسلامی خواهد بود.