در حالی که غزه زیر آتش بیامان و جنایات رژیم کودک کش صهیونیستی میسوزد، افغانستان نیز صحنه خیزش وجدان عمومی مردم مسلمان اش شد. تظاهرات گسترده امروز در ولایات مختلف این کشور، نمادی از بیداری دینی و انسانی مردمیست که علیرغم رنجهای خود، صدای مظلوم را از میان دود و خاکستر شنیدهاند.
جنبشهای مردمی در حمایت از مظلومان، همواره از اصلیترین نمودهای وجدان زنده یک ملت بوده است. مردم افغانستان، ملتی که خود سالهاست قربانی جنگ، اشغال و فقر بودهاند، امروز در کنار ملت فلسطین ایستادهاند. اما آنچه تحلیل این رخداد را پیچیده میسازد، حضور و نقش حکومت طالبان در فراخوان و سازماندهی این اعتراضات است. از یکسو، این حکومت خود متهم به محدودسازی آزادیها و نقض گسترده حقوق بشر است، اما از سوی دیگر در این مورد خاص، زبان به حمایت از یک ملت مظلوم گشوده که انصافاً قابل تحسین است.
وزارت ارشاد، حج و اوقاف طالبان در فراخوان خود به روشنی به نکتهای اشاره کرده که شایسته تحسین است: «اسرائیل میخواهد با تحمیل قحطی و بمباران مسلسل، باشندگان غزه را قتل عام کند.» این جمله، نگاهی واقعبینانه و همدلانه به فاجعه انسانی در غزه دارد و از زاویهای ایمانی و انسانی به موضوع نگاه کرده است. طالبان، با بیان اینکه مسلمانان «مکلف ایمانی و انسانی» دارند، یکی از اصول اصلی شریعت اسلامی یاری مظلوم را به زبان آوردهاند. در این بُعد، باید گفت که هر حکومتی، صرفنظر از سوابق خود، اگر در موضعی حقطلبانه بایستد، سزاوار تحسین است.
تظاهرات گسترده امروز در کابل، هرات، نیمروز، پکتیکا، هلمند و فاریاب، نشانهای از روحیه ظلمستیزی تاریخی ملت افغانستان است. مردمی که سالها با ظلم استعمار، اشغالگران و حکومتهای فاسد جنگیدهاند، اکنون صدای خود را در حمایت از مردم غزه بلند کردهاند. این همبستگی فراتر از مرزهای ملی، نشاندهنده وجدان اخلاقی مردم افغانستان است که در سکوت جامعه جهانی، هنوز بانگ حمایت از مظلوم را فراموش نکردهاند.
در کابل، مردم با پرچمهای فلسطین و شعارهای ضد اسرائیلی، پس از نماز جمعه در خیابانها حضور یافتند. در هرات، از مسجد جامع مرکزی تا ولسوالیهای اطراف، و در نیمروز، پکتیکا، هلمند و فاریاب، صحنههای مشابهی تکرار شد. این گستردگی، نشاندهنده بیداری عمیق مردم افغانستان است، حتی در غیاب نهادهای مدنی آزاد.
در فراخوان طالبان آمده است که مسلمانان وظیفه دارند در برابر ظلم اسرائیل بایستند. این فراخوان، به درستی یکی از آموزههای بنیادین اسلام را یادآوری میکند: «نصرة المسلم المظلوم واجب شرعي»!
هر حکومتی که خود را مسلمان میداند، باید در برابر جنایات رژیم صهیونیستی واکنش نشان دهد. در غیر این صورت، باید در ایمان و صداقت آن حکومت نسبت به اصول اسلامی تردید کرد.
محکومیت شدید جنایات اسرائیل در غزه از سوی طالبان، که آن را نسلکشی خواندهاند، میتواند از یک سو به اعتبار بینالمللی آنان در جهان اسلام بیفزاید، و از سوی دیگر آنها را در معرض آزمونی قرار دهد: آیا این حمایت از مظلوم، در داخل کشور هم جاری خواهد شد؟ آیا طالبان حاضر خواهد شد همین معیار ظلمستیزی را در برابر ظلم داخلی و تبعیضهای ساختاری در افغانستان نیز به کار گیرد؟
تظاهرات امروز در افغانستان، اگرچه در بستر پیچیدهای از سیاست، دین، و اجتماع شکل گرفت، اما حامل یک پیام روشن و قدرتمند بود: ملت افغانستان با وجود زخمهای فراوان، هنوز از وجدان انسانی و دینی خود دست نکشیده است!
در این تحلیل چندلایه، ما شاهد تضاد و توازی هستیم. از یک سو، تحسین طالبان بهدلیل ایستادن در کنار مردم غزه، و از سوی دیگر، لزوم پرسش از صداقت این حمایت در برابر مظلومان داخلی. از منظر فلسفه اخلاق، اقدام طالبان برای حمایت از فلسطین – اگر مبتنی بر ایمان حقیقی و نه محاسبه سیاسی باشد – شایسته تقدیر است. اما این حمایت نباید محدود به مرزها باشد. عدالت، اگر قرار است الهی باشد، نباید تبعیضآمیز باشد.
در نهایت، میتوان چنین گفت: فلسطین آینهای است که در آن میتوان چهره حقیقی عدالتطلبی هر حکومت اسلامی را دید. و امروز، طالبان در برابر این آینه ایستادهاند. آیا در برابر ظلم داخلی نیز همینقدر شجاع خواهند بود؟ زمان، پاسخ خواهد داد.