اداره امتحانات طالبان اعلام کرده است که آزمون کانکور سال ۱۴۰۴ خورشیدی در پنج مرحله، از ۷ جوزا تا ۲۰ سرطان، برگزار خواهد شد. به گفته عبدالباقی حقانی، رییس این اداره، ظرفیت جذب دانشگاهها ۷۶ هزار و ۴۰۰ نفر و ظرفیت مؤسسات نیمهعالی ۳۳ هزار و ۵۰۰ نفر تعیین شده است. این در حالی است که آزمون امسال نیز بدون حضور دختران برگزار خواهد شد؛ ممنوعیتی که از زمان بازگشت طالبان به قدرت در تابستان ۱۴۰۰ تاکنون همچنان ادامه دارد.
ممنوعیت تحصیل زنان یکی از جنجالیترین و پرهزینهترین تصمیمات طالبان در عرصه داخلی و بینالمللی به شمار میرود. این گروه، که همواره شعار بازگشت به «اصول اسلامی» را در سرلوحه سیاستهایش قرار داده، تحصیل دختران را مغایر با قرائت خود از شریعت میداند و با وجود فشارهای گسترده داخلی و جهانی، حاضر به تجدیدنظر در این تصمیم نشده است.
پیامدهای این ممنوعیت در حال حاضر به روشنی آشکار شده است. در کنار محرومیت دهها هزار دختر از حق ابتدایی آموزش، نظام آموزشی افغانستان دچار فروپاشی تدریجی شده و جامعه با کمبود شدید نیروی انسانی متخصص، به ویژه در بخشهایی چون صحت، آموزش، اقتصاد و خدمات اجتماعی، مواجه شده است. این روند، افغانستان را با خطر عقبگرد چندین دههای در زمینه توسعه انسانی روبرو میکند.
از سوی دیگر، کاهش چشمگیر تعداد متقاضیان پسران برای شرکت در کانکور نسبت به سالهای گذشته نیز زنگ خطر جدی برای آینده کشور است. این کاهش، نه تنها نتیجه مهاجرتهای گسترده جوانان در پی ناامیدی از آینده، بلکه بازتابدهنده ضعف عمیق در انگیزههای اجتماعی و اقتصادی برای ادامه تحصیل در زیر سایه یک نظام بسته و ایدئولوژیک است.
تحلیل سیاست طالبان در تداوم ممنوعیت تحصیل دختران نشان میدهد که این گروه، آموزش را نه به عنوان ابزاری برای رشد اجتماعی و اقتصادی، بلکه به عنوان خطری برای بقای ایدئولوژیک خود میبیند. طالبان به خوبی آگاهند که نسل تحصیلکرده، با ذهنیت باز و مطالبهگر، بزرگترین تهدید برای انحصار قدرت ایدئولوژیک آنان به شمار میرود. از این رو، آنان با حذف زنان از چرخه آموزش و سرکوب فزاینده آزادیهای علمی، سعی دارند ساختار جامعه را بر پایه سنتهای سختگیرانه و مردسالارانه تثبیت کنند؛ ساختاری که در آن، مخالفت و تغییرخواهی جایگاهی نداشته باشد.
با این حال، واقعیتهای اجتماعی افغانستان نشان میدهد که این سیاستها در بلندمدت محکوم به شکستاند. جامعه جوان، شهری و متصل به جهان امروز نمیتواند برای همیشه در چهارچوبهای قرون وسطایی محصور بماند. شکاف میان نسلها، افزایش فشارهای اقتصادی، و رشد آگاهی جهانی نسبت به وضعیت افغانستان، دیر یا زود این دیوارهای ساخته شده از تعصب و انزوا را فروخواهد ریخت.
بنابراین آزمون کانکور بدون دختران، نه یک رویداد آموزشی عادی، بلکه نشانهای از بحران عمیقتری است که افغانستان امروز با آن دست و پنجه نرم میکند؛ بحرانی که ریشه در ستیز میان خواستهای طبیعی یک جامعه برای رشد و ترقی، و سیاستهای واپسگرایانه حاکمانش دارد.