وزیری که باید نهی از منکر شود

وزیری که باید نهی از منکر شود

وزیری که باید نهی از منکر شود؛ اسلام، نه توهین را می‌پذیرد نه تحقیر را

اظهارات اخیر محمد خالد حنفی، وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان، که غیرمسلمانان را «از چهارپایان هم پست‌تر» توصیف کرده است، نه‌تنها اهانتی آشکار به پیروان دیگر ادیان و نقض صریح اصول حقوق بشر است، بلکه انحرافی عمیق از روح و جوهر دین اسلام، عقلانیت اخلاقی و فرهنگ انسانی ما به شمار می‌آید. این سخنان، اگرچه از زبان یک مقام رسمی دولت سر برآورده‌اند، اما نه تنها فاقد پشتوانه‌ی دینی‌اند، بلکه به‌طور خطرناک مشروعیت‌بخش دیدگاه‌های افراطی‌اند که امنیت، همزیستی و وحدت ملی را تهدید می‌کنند.

در سنت اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر، از شریف‌ترین مسئولیت‌های دینی است که با هدف اصلاح جامعه، حفظ عدالت، گسترش نیکی و جلوگیری از ظلم انجام می‌پذیرد. اما این مسئولیت، نیازمند شخصیت‌هایی است که خود الگوی اخلاق، عدالت، دانایی، تقوا، حلم و بینش دینی باشند.

بر اساس حدیث نبوی که صحیح مسلم، حدیث ۴۹می فرماید: «مَن رَأى مِنكُم مُنكَراً فَليُغَيِّرهُ بِيَدِهِ، فَإِن لَم يَستَطِع فَبِلِسانِهِ، فَإِن لَم يَستَطِع فَبِقَلبِهِ، وَذلِكَ أَضعَفُ الإيمانِ»
(هر کس از شما منکری (کار ناپسند یا خلافی) را دید، باید آن را با دست خود (عملی) تغییر دهد؛ و اگر نتوانست، با زبانش (با گفتار) آن را تغییر دهد؛ و اگر باز هم نتوانست، با قلبش (در دل از آن بیزار باشد)؛ و این پایین‌ترین درجه ایمان است)

این حدیث سه مرحله برای مقابله با کارهای ناپسند و گناه در جامعه مشخص می‌کند:

تغییر با دست: اگر توان و اختیار داریم (مثلاً مسئول یا ولی هستیم)، باید عملی وارد شویم و جلوی منکر را بگیریم.

تغییر با زبان: اگر عمل ممکن نیست، با گفتار و نصیحت و هشدار، جلوی آن را بگیرید.

تغییر با قلب: اگر نه عمل و نه گفتار ممکن بود (مثلاً خطر جانی یا عواقب جدی داشت)، دست‌کم باید در دل از آن ناراضی و بیزار باشیم. این کم‌ترین و ضعیف‌ترین حالت ایمان است.

پیام اصلی حدیث این است که مسلمان نباید در برابر بدی و منکر بی‌تفاوت باشد؛ بلکه باید در حد توانش واکنش نشان دهد.

و ما واکنش نشان می دهیم: آیا توهین به اقلیت‌ها، مصداق امر به معروف است یا خود یک منکر آشکار؟ کسی که در جایگاه “وزیر امر به معروف” چنین سخنانی می‌گوید، نه تنها شایسته این منصب نیست، بلکه مشروعیت آن عنوان را زیر سوال می‌برد. کسی که نه حلم دارد، نه درک و دانش دینی عمیق، نه شناخت از کرامت انسانی و نه توانایی تفکیک میان دشمنی و دگراندیشی، نمی‌تواند راهنمایی برای مردم باشد.

بیشتر بخوانید:  طالبان از کشور مستقل فلسطین حمایت می‌کنیم

پاسخ قرآن و نهج‌البلاغه به وزیر طالبان:

اسلام نه‌تنها به پیروان دیگر ادیان توهین نمی‌کند، بلکه همزیستی مسالمت‌آمیز و رعایت عدالت در قبال آنان را توصیه می‌نماید.

خدای متعال در قرآن کریم، سوره ممتحنه، آیه ۸ می‌فرماید:

لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ. (خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که با شما در دین نجنگیده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نکرده‌اند، باز نمی‌دارد. بی‌گمان خداوند عدالت‌پیشگان را دوست دارد.)

این آیه به‌روشنی نشان می‌دهد که دشمنی با غیرمسلمانان در اسلام تنها در صورتی مجاز است که آنان آغازگر ستیز و ستم باشند، نه صرفاً به‌خاطر تفاوت در باور دینی.

اگر غیرمسلمانان با مسلمانان نجنگند و آنان را از سرزمین‌شان بیرون نکنند، مسلمانان مجازند که با آنان نیکی کنند (تبرّوهم) و با عدالت رفتار نمایند (تُقْسِطُوا إِلَیْهِم).

پیام مهم آیه:اسلام دینی است مبتنی بر عدالت و نیکی، حتی نسبت به غیرهم‌کیشان، مگر آن‌که آن‌ها پیش‌دستی در دشمنی و ستم کرده باشند.

در نهج‌البلاغه، نامه ۵۳، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در نامه‌ای به مالک اشتر می‌نویسد: النَّاسُ صِنفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ، وَإِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ. (مردم یا در دین با تو برادرند یا در آفرینش با تو برابر.)

هندوها و سیک‌های افغانستان، بخشی از پیکره مدنی، فرهنگی و اقتصادی کشور بوده‌اند و هستند. آنها در بازار، آموزش، هنر و تجارت حضوری آرام، محترمانه و در مواردی پیشرو داشته‌اند. هیچ‌گاه تهدیدی برای کشور نبوده‌اند، بلکه بخشی از افتخار چندفرهنگی افغانستان به‌شمار می‌روند.

و نباید فراموش کرد که آنان مهاجر نیستند؛ بلکه در سرزمین خودشان زندگی می‌کنند!

با این حال، وزیر طالبان تلاش‌ها و موفقیت‌های عملی غیرمسلمانان را کم‌ارزش دانسته و مدعی شده که کامیابی حقیقی تنها از آنِ اهل ایمان است. این نگرش، با مبانی قرآن و عقل سلیم در تضاد آشکار است.

بیشتر بخوانید:  افغانستان در تله "چرخه معیوب درگیری" و بحران اقلیمی

در کتاب الکافی، شیخ کلینی، جلد ۲، صفحه ۸۶، آمده است که امام صادق (ع) فرمود: إِنَّ اللهَ عَدلٌ، يُجَازِي العَبْدَ بِحُسْنِ نِيَّتِهِ، وَإِنْ كَانَ كَافِراً. (همانا خداوند عادل است؛ بنده را به سبب نیت نیکش پاداش می‌دهد، حتی اگر کافر باشد.)

این روایت بر یک اصل بنیادین در الهیات پیروان راستین اهل‌بیت (ع) تأکید دارد:
عدالت الهی ایجاب می‌کند که خداوند نیت‌ها و اعمال نیک را بی‌پاداش نگذارد، حتی اگر از انسانی غیرمسلمان سر بزند.

این‌که هر انسانی چه مسلمان، چه مسیحی، یهودی، هندو، سیک، بودایی و غیره در کدام بخش از باورها یا داوری‌هایش دچار انحراف از حق شده و کفر ورزیده، بحثی جداگانه است. اما مگر ما در میان ظاهرگرایان مسلمان، اندک دیده‌ایم افراد و گروه‌هایی را که از درندگان نیز درنده‌تر و از وحشیان، وحشی‌تر بوده‌اند؟
از جمله خوارج در تاریخ اسلام و داعش در دوران معاصر!

یعنی اگر یک انسان با نیت پاک و خیرخواهانه کاری نیک انجام دهد، خدا او را بی‌پاداش رها نمی‌کند، گرچه ایمان رسمی (اسلام) نداشته باشد.

سخنان آقای حنفی در تضاد کامل با نگاه تنگ‌نظرانه‌ای است که موفقیت‌های غیرمسلمانان را بی‌ارزش می‌داند، چون:

هم با نص قرآن (مثل آیه سوره ممتحنه که پیش‌تر گفته شد) ناسازگار است، هم با عقل سلیم که نیکی را امری جهان‌شمول و انسانی می‌داند، و هم با روایات اهل‌بیت (ع) که عدالت خدا را فراتر از مرزهای مذهبی می‌دانند!

خداوند، اعمال بندگان را بر اساس نیت و تلاش‌شان قضاوت می‌کند، نه برچسب دینی‌شان. میلیون‌ها انسان در جهان اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی، هندو یا بی‌دین زندگی خود را وقف نجات جان‌ها، آموزش، درمان، توسعه و صلح کرده‌اند. تحقیر آنان، تحقیر عقلانیت و انسانیت است.

طالبان که امروز از «ایمان» سخن می‌گویند، خود اساسی‌ترین حقوق الهی را از زنان گرفته‌اند: حق تحصیل، حق کار، و حق مشارکت اجتماعی.

این درحالی ست که پیامبر اسلام (ص) فرمودند: طلب العلم فریضة على كل مسلم و مسلمة. (طلب دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.)

این حدیث شریف نشان می‌دهد که یادگیری علم و دانش نه‌تنها توصیه‌شده، بلکه واجب دینی است؛ و این واجب بودن، هم مردان و هم زنان را شامل می‌شود، برخلاف تصورات نادرست فرهنگی که گاهی علم‌آموزی را برای زنان کم‌اهمیت می‌دانند. پیام روشن این حدیث این ست که دین مقدس اسلام، دینِ علم‌محور است و هیچ تبعیضی در مسیر یادگیری بین زن و مرد قائل نیست. رشد علمی، بخشی از تکلیف دینی زن و مرد مسلمانان است، نه فقط یک انتخاب فردی.

بیشتر بخوانید:  وزارت رسیدگی به حوادث طالبان : دستکم 8 تن در سیلاب و بارندگی سه روز اخیر جان باخته‌اند

سوالی اساسی از آقای حنفی و همفکران اش این است که: اگر واقعا ایمان را ملاک موفقیت می‌دانید، چگونه جرأت کردید حقی را که خدا داده، از بندگان خدا سلب کنید؟ آیا پاسخ شما در روز حساب، قانع‌کننده خواهد بود؟

سخنان این‌چنینی از زبان یک مقام دولتی، نقض صریح اصول حقوق بشر است. اصل کرامت انسانی، اصل برابری، اصل آزادی دین و عقیده، و اصل حفاظت از اقلیت‌ها، همگی در اسناد بین‌المللی تضمین شده‌اند.

زمانی که چنین نفرت‌پراکنی‌ای از تریبون رسمی رسانه ملی پخش می‌شود، دیگر تنها یک «نظر شخصی» نیست، بلکه نشانه‌ای از نهادینه‌سازی تبعیض و زمینه‌سازی برای خشونت‌های سازمان‌یافته است.

نگارندهء این نبشته، با تمام وجود این‌گونه سخنان توهین‌آمیز را محکوم می‌کند. ما بر این باوریم که افغانستان، خانه‌ی همه‌ی اقوام، مذاهب و باورهاست. ما به هموطنان عزیز، برادران و خواهران هندو و سیک خود افتخار می‌کنیم. شما بخشی گران‌سنگ از تاریخ، فرهنگ و مدنیت ما هستید، و قلب ما در کنار شماست.

به طالبان توصیه می‌کنیم: اگر به راستی به «امر به معروف و نهی ازمنکر» باور دارید، آن را با زبان احترام، با قلبی پر از مهر، و با اندیشه‌ای آگاه و مسلح به علم دینی، و با فهم عمیق روح دین انجام دهید. وزارت امر به معروف را به کسی بسپارید که هم اهل علم باشد، هم اهل اخلاق نیکو، و هم خردمند باشد.
آقای حنفی با سخنانش نه‌تنها به دین، بلکه به جامعه، به همزیستی، و به هویت ملی ما آسیب زده است!

اسلام، دین عقل و رحمت است؛ نه تحقیر و تکفیر. و افغانستان، تنها با وحدت، همزیستی و احترام به کرامت انسانی، می‌تواند راهی به سوی صلح و آبادانی بیابد!

نویسنده: دکتر سید عزت الله حسینی

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
اړونده منځپانګه