پس از بازگشت طالبان به قدرت، دیدگاههای مختلفی درباره آینده حکومت این گروه در داخل و خارج از افغانستان مطرح شده است. اکنون که بیش از سه سال و نیم از حاکمیت طالبان میگذرد، وضعیت کشور همچنان با ابهامات فراوانی روبرو است و بحثها درباره آینده این حکومت در محافل داخلی و بینالمللی ادامه دارد.
هرچند پیشبینی دقیق شرایط افغانستان در وضعیت کنونی کاری بسیار دشوار است و به عوامل متعدد داخلی و خارجی بستگی دارد، با این حال، بررسیها نشان میدهد که در حال حاضر چهار سناریوی احتمالی برای آینده حکومت طالبان قابل تصور است. این سناریوها بر اساس تحلیل شرایط موجود، تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، و همچنین تاثیرات بینالمللی و احتمالات منطقی تدوین شدهاند.
سناریوی نخست: ادامه حکومت طالبان همزمان با انزوای بینالمللی
در این سناریو، حاکمیت طالبان همانند سه سال گذشته ادامه مییابد و کشور همچنان در انزوای بینالمللی به سر میبرد، بدون آنکه شاهد تحولات اساسی در وضعیت خود باشد. طالبان با تکیه بر قدرت نظامی و سرکوب مخالفان، سلطه خود را در داخل کشور مستحکم میکند، اما سیاستهای سختگیرانه و محدودکنندهاش، بهویژه در زمینه حقوق شهروندان و بویژه زنان، سبب تداوم طرد شدن از سوی جامعه جهانی میشود. در چنین شرایطی، اقتصاد کشور ضعیف و شکننده باقی خواهد ماند و وابستگی به کمکهای خارجی بیش از پیش افزایش مییابد. در این حالت، تسلط نظامی طالبان بر سراسر کشور تقویت شده و هرگونه مقاومت داخلی به سرعت سرکوب میشود. احتمال وقوع این سناریو متوسط به نظر میرسد، زیرا طالبان ادعای پیروزی نظامی در کشور را دارند و از همینرو در برابر فشارهای داخلی و خارجی برای تغییر رویه خود انعطاف نشان نخواهند داد.
سناریوی دوم: تعامل تدریجی با جهان همگام با اصلاحات محدود
طبق این سناریو، طالبان به دلیل فشارهای داخلی و خارجی، بهخصوص از سوی کشورهایی مانند چین، روسیه و سایر بازیگران قدرتمند منطقهای و جهانی که به دنبال پایداری اقتصادی هستند، تغییراتی اندک مثل بازگشایی محدود برخی مکاتب دخترانه یا کم کردن بعضی سختگیریها اعمال میکند. این اقدامات باعث میشود تا حدی با جامعه جهانی ارتباط برقرار کند و از شدت تحریمها کاسته شود. در این حالت، فشار عمومی مردم بر حکومت طالبان کاهش می یابد و اوضاع اقتصادی کشور تا حدی بهبود خواهد یافت. در این میان، مخالفت جناح تندرو در داخل طالبان با هرگونه عقبنشینی از ایدئولوژی این گروه، مانع تحقق این وضعیت خواهد بود و برای همین امکان وقوع این سناریو نسبتا پایین به نظر میرسد.
سناریوی سوم: زوال سیاسی در نتیجه اختلافات داخلی
در این سناریو، شکافهای داخلی میان گروههای تندرو و میانهرو طالبان، همراه با بحران اقتصادی و نارضایتی گسترده مردم، به فروپاشی نظام حاکم منجر میشود. در نتیجه، گروههای متخاصم و رقیب قدرت طالبان، از دل تحولات فوق سربلند کرده و افغانستان بار دیگر به صحنه درگیریهای داخلی تبدیل میشود. در چنین شرایطی، خشم عمومی به سود مخالفان طالبان عمل میکند و احتمال بسیج منطقهای و جهانی علیه آنها افزایش مییابد. با توجه به تشدید بحران داخلی و گزارشهایی از اختلافات درونی طالبان در ماههای اخیر، تحقق این سناریو هم محتمل به نظر میرسد. با این حال، خستگی مردم افغانستان از جنگهای مداوم و فقدان رهبری منسجم در میان مخالفان طالبان، از موانع اصلی در مسیر وقوع این سناریو محسوب میشوند.
سناریوی چهارم: فشارهای بینالمللی و تشکیل حکومت فراگیر
در این سناریو، فشارهای جهانی و منطقهای، بهویژه تهدید قطع حمایتهای بشردوستانه، طالبان را وادار میکند تا به تشکیل یک دولت موقت یا فراگیر تن دهند. این دولت از نمایندگان مذاهب و اقوام متعدد، جریانهای سیاسی و حتی زنان تشکیل میشود و تحت نظارت سازمان ملل یا یک ائتلاف بینالمللی شکل میگیرد. در نتیجه، افغانستان بار دیگر به عنوان عضو رسمی در جامعه جهانی پذیرفته شده و کمکهای گستردهای برای توسعه و ثبات نظام دریافت میکند. احتمال تحقق این سناریو پایین به نظر میرسد، زیرا رویکرد غالب طالبان نشاندهنده عدم تمایل به تقسیم قدرت با دیگر نیروهای داخلی است و آنها تداوم حاکمیت تکگروهی خود را به نفع افغانستان میدانند.
البته وقوع هر کدام از سناریوهای احتمالی فوق به مجموعهای از عوامل درونی و بیرونی که بعضاً غیرقابل پیشبینی هستند، وابسته است، مانند ظرفیت طالبان برای مدیریت کشور، پاسخگویی جامعه جهانی و شرایط اقتصادی و امنیتی در افغانستان. از سوی هم، سرنوشت آینده کشور به احتمال زیاد تلفیقی از این موقعیتها خواهد بود و روند تحولات پیشرو به طور قابلتوجهی تحت تاثیر انتخابها و عملکرد طالبان، نیروهای سیاسی افغانستان و همچنین واکنشهای جامعه بینالمللی قرار خواهد گرفت.