پیت هگست، وزیر دفاع امریکا با اشاره به جنگ بیست ساله امریکا و متحدانش در افغانستان به تازگی از آغاز بررسی «ناکامی های» این جنگ خبر داده و افزوده که افراد مسئول در این قضیه پاسخگو قرار داده خواهند شد.
هگست روز گذشته (جمعه، 19 دلو) طی نشستی در وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) گفت: «ما به آنچه در افغانستان اتفاق افتاد نگاه خواهیم کرد و افراد را پاسخگو قرار خواهیم داد، نه برای اینکه مرور کنیم، نه برای مجازات، بلکه برای اینکه بفهمیم چه اشتباهی رخ داده و چرا هیچ پاسخگویی در این مورد صورت نگرفت.»
این صحبتهای وزیر دفاع جدید امریکا درحالی مطرح میشود که با وصف انتقادات فراوان در محافل داخلی و بینالمللی از نقش دولت و فرماندهان امریکایی در جنگ افغانستان، تا هنوز هیچ گونه بازپرسی از عاملان آن صورت نگرفته است.
اکنون که اداره جدید امریکایی به ریاست ترامپ در امریکا روی کارآمده و برخی کارگزاران آن هم تجربه حضور در جنگ افغانستان را داشتهاند، به نظر میرسد فرصت مناسبی برای پیگیری ماجرای خروج غیرمسئولانه امریکا و به تبع آن پیشامد سقوط و بحران کنونی افغانستان به دست آمده است.
اهمیت این نکته از آنجا هم ناشی میشود که بحث خروج نیروهای امریکایی از افغانستان برای نخستین بار در حکومت پیشین امریکا به ریاست ترامپ مطرح شد و او بود که گفت در صورت موفقیتآمیز بودن مذاکره با طالبان برای ختم جنگ در افغانستان، «نامم را زیر این توافق ثبت خواهم کرد.»
مذاکره با طالبان در دوحه پایتخت قطر طبق نقشه حکومت ترامپ پیش رفت و پس از 18 ماه سرانجام راه برای خروج قوای امریکایی از افغانستان هموار شد. آنچه اما تلخی کار را برای سران امریکایی آشکار کرد، رسوایی سقوط نظام جمهوریت، تسلط دوباره طالبان و بحران جاری در افغانستان است که بیش از سه سال میشود منطقه و جهان را درگیر کرده است.
حال اما که در محافل سیاسی و نظامی امریکا بحثها بر سر بازخواست از «افراد مسئول» در ناکامیهای جنگ افغانستان جریان دارد، پرداختن به این پرسش هم ضروری به نظر میرسد که آیا افرادی در ناکامیهای این جنگ نقش اصلی را داشتند یا چیزی فراتر از آن «نظام امریکایی» است که در ناکامیهای جنگ و پیامدهای ناگوار آن در افغانستان سهیم بوده است؟
ایالات متحده امریکا در سال 2001 همراه با متحدان نظامیاش در سازمان نظامی ناتو، به هدف سقوط دولت طالبان، از بین بردن القاعده و استقرار دولت دموکراتیک و مدرن به افغانستان لشکرکشی کرد.
دیری نگذشت که قوای خارجی در همکاری با متحدان افغانشان دولت طالبان را سقوط دادند و پس از چندی مذاکره در شهر بُن آلمان سرانجام حکومت موقت به ریاست حامد کرزی را در افغانستان روی کار آوردند.
در همین حال، برخی ناظران بدین باورند که ایالات متحده برای فردای پس از سقوط طالبان طرح و چشمانداز واقعبینانهای نداشت و از همان ابتدا مسیر اشتباه را در قضایای افغانستان در پیش گرفت.
عدم درنظردشت فرهنگ و عنعنات بومی و ساختار سیاسی متناسب آن و نیز حمایت از روند دولتسازی براساس شبکههای قومی از جمله انتقادات جدی از امریکا به عنوان صحنهگردان اصلی قدرت در کشور در این زمینه به حساب میآید.
گذشته از این، برخی مقامهای امریکایی بارها در اظهارنظرهای گفتهاند که صرفا برای تامین منافع کشورشان به افغانستان لشکرکشی کردهاند و نه چیز دیگری. با توجه به این منطق سیاسی امریکا در قبال افغانستان، بحث خروج غیرمسئولانه امریکا از این نظر هم توجیهپذیر است که دیگر افغانستان برای آن کشور اهمیتاش را از دست داده بود که تغییر اولویتهای جهانی امریکا و تمرکز آن کشور به رقبای جهانیاش همچون روسیه و چین در همین راستا تعریف میشود.
بنا بر این، ناکامیهای امریکا در افغانستان جدا از این که خطاها و اشتباهات انسانی هم در آن نقش دارند و جنبه تاکتیکی داشته، بیشتر اما اشتباهات استراتژیک به حساب میآید که سیاستهای کلی نظام امریکایی و استراتژیستهای سیاست و جنگ در واشنگتن زمینهساز آن شدهاند.
اکنون اما که برخی مقامهای امریکایی از ضرورت بررسی نقش افراد در ناکامیهای جنگ آن کشور در افغانستان سخن میزنند به نظر میرسد تلاشی باشد برای ترمیم جایگاه مخدوش بینالمللی امریکا که با شکستهای استراتژیک در منطقه رقم خورده است..