پاکستان که سالها از سیاستهای متناقض و بازیهای دوگانه در عرصه منطقهای سود جسته، اکنون در برابر پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم این سیاستها قرار گرفته است. تحریک طالبان پاکستانی (تیتیپی) با تقلید از الگوی طالبان افغانستان، وارد مرحلهای جدید از قدرتطلبی شده و دولت موازی خود را در خاک پاکستان مستقر کرده اند. این تحول، نه تنها تهدیدی جدی برای امنیت و ثبات داخلی پاکستان محسوب میشود، بلکه نشانگر سقوط اخلاقی و سیاسی یک کشور است که زمانی خود را بهعنوان شریک راهبردی در مبارزه با تروریسم معرفی میکرد.
تیتیپی، بهوضوح، از روشها و سیاستهایی الگوبرداری کرده که خود پاکستان به طالبان افغان آموزش داده بود. سیاستهای نظامی و امنیتی پاکستان در دو دهه اخیر، بهویژه حمایتهای مادی و معنوی از طالبان افغانستان، زمینهای برای تثبیت و گسترش این گروه در منطقه فراهم آورد. طالبان افغان، پس از تسلط بر کابل، این آموزهها را به شاگردان پاکستانی خود انتقال دادهاند. پاکستان که خود زمانی “استاد” این تاکتیکها بود، امروز قربانی مهارتهایی شده که به دشمنانش آموزش داده است.
این همان “حلقه بازخورد منفی” است که بارها از سوی دولت افغانستان هشدار داده شد: حمایت از تروریسم برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیک، عاقبتی جز بازگشت این تهدیدها به خاک خود ندارد. پیامد این استراتژی ناکام، ظهور یک دولت موازی در خاک پاکستان است که ساختار و عملکرد آن شبیه به حکومت سایهای است که طالبان در دوران جمهوریت ایجاد کرده بود.
تشکیل دولت موازی تیتیپی که شامل کمیسیونها، فرماندهان نظامی و مسئولان ملکی است، بیشک از حمایتهای غیرمستقیم و غیررسمی برخی بازیگران منطقهای و سیاستهای نادرست داخلی پاکستان سرچشمه میگیرد. این ساختار، بهمانند حکومت سایه طالبان افغانستان، توانسته به بسیج منابع انسانی، گسترش تبلیغات و تحکیم پایگاه اجتماعی بپردازد.
اما سوالی که مطرح می شود؛ آیا دولت پاکستان نمیدانست که چنین الگویی روزی به داخل مرزهایش بازخواهد گشت؟ بیتوجهی به هشدارهای مکرر دولت افغانستان در دوران جمهوریت و پافشاری بر حمایت از طالبان، اکنون نتیجهای تلخ برای پاکستان به ارمغان آورده است. همان جملههای تکراری و توجیههای پاکستان که “ما از طالبان حمایت نمیکنیم”، امروز از زبان طالبان افغان به اسلامآباد بازتاب یافته است.
تیتیپی در کنار اقدامات نظامی، از ابزار تبلیغات و عملیات روانی بهرهبرداری کرده و تلاش کرده است از بستر رسانههای اجتماعی برای گسترش نفوذ خود استفاده کند. افزایش جذب نیرو و گسترش پیامهای ایدئولوژیک، نشاندهنده آن است که این گروه نه تنها بهدنبال جنگ نظامی، بلکه بهدنبال نبردی فرهنگی و اجتماعی برای تثبیت مشروعیت خود است.
پاکستان امروز درگیر بحرانی اقتصادی و منازعات سیاسی است که ظرفیت دولت را برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی بهشدت محدود کرده است. دولتی که زمانی از تجارت تروریزم بهعنوان ابزار نفوذ در افغانستان و هند استفاده میکرد، اکنون در مرزهای خود شاهد جنگی فرسایشی با گروههایی است که خودشان پرورش دادهاند.
پاکستان با حمایت از طالبان افغانستان و بهرهبرداری ابزاری از تروریسم، زمینهای برای بیثباتی داخلی و منطقهای ایجاد کرده است. ظهور دولت موازی تیتیپی، نه تنها امنیت پاکستان را به خطر انداخته، بلکه مشروعیت اخلاقی و سیاسی این کشور را نیز زیر سؤال برده است. اسلامآباد باید بپذیرد که استفاده از تروریسم بهعنوان ابزار سیاست خارجی، در نهایت به ضد خود تبدیل میشود.
کشورهای منطقه و جامعه بینالمللی نیز باید سیاستهای شفافتر و فشارهای بیشتری بر پاکستان اعمال کنند تا این کشور از حمایت مستقیم و غیرمستقیم از گروههای تروریستی دست بردارد. بهجای بازی با آتش، زمان آن رسیده است که اسلامآباد در مسیر اصلاحات واقعی گام بردارد، چراکه ادامه این سیاستها تنها به گسترش خشونت و ناامنی در منطقه منجر خواهد شد.
نویسنده: م.کهریزنوی