تحولات اخیر در کشور، از جمله انتشار گزارش کمیسیون امنیتی طالبان و حملات تروریستی شاخه خراسان داعش، باری دیگر نشاندهنده وضعیت شکننده و پرآشوب امنیتی در این کشور است.
طالبان مدعی است که امنیت در افغانستان بهطور کامل تأمین شده و عوامل ناامنی سرکوب یا از بین رفتهاند. این در حالی است که گزارشها از حملات مکرر گروههای تروریستی خارجی، نظیر اتباع تاجیکستان و پاکستان، و نیز اقدامات شاخه خراسان داعش علیه غیرنظامیان و شهروندان خارجی، خلاف این ادعاها را نشان میدهد.
اگر طالبان مدعی است که افغانستان از وجود تروریستها پاک شده، چطور میتوان توجیه کرد که افراد و گروههای مسلح همچنان آزادانه دست به ترور و کشتار میزنند؟
قتل یک شهروند چینی در تخار و ادعای حضور پایگاههای تروریستی در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان نشاندهنده این است که ادعای طالبان درباره «پاکسازی کامل» بیشتر تبلیغاتی است تا واقعیت.
طالبان در گزارش سالانه خود، اتباع تاجیکستان و پاکستان را عامل اصلی حملات معرفی کرده و ادعا کرده که این حملات عمدتاً خارج از کشور در پاکستان برنامهریزی میشوند. این ادعا در حالی مطرح میشود که خود طالبان در سالهای گذشته، بهویژه در دوران جمهوریت، بهعنوان یکی از عوامل اصلی ناامنی و ترور در افغانستان شناخته میشدند.
گروه طالبان نمیتواند مسئولیت سابق خود در تسهیل شرایط برای رشد تروریسم را انکار کند. اقداماتی مانند انتحار، بمبگذاری، و کشتار غیرنظامیان که امروز طالبان محکوم میکند، زمانی ابزار خود این گروه برای رسیدن به قدرت بود. این یک نمونه آشکار از تناقضگویی و دوگانگی اخلاقی است که طالبان اکنون قربانی همان اعمالی میشود که پیشتر مرتکب میشد.
قتل یک شهروند چینی توسط شاخه خراسان داعش، علاوه بر اینکه نشاندهنده حضور فعال این گروه تروریستی در افغانستان است، پیامدهای جدی برای سیاست خارجی طالبان و روابط آن با چین دارد. چین بهعنوان یکی از بازیگران اصلی منطقهای که به منابع معدنی افغانستان چشم دوخته، انتظار امنیت و ثبات را از طالبان دارد. اما این حادثه، تصویری منفی از توانایی طالبان در تأمین امنیت سرمایهگذاران خارجی ارائه میدهد.
این رویداد میتواند روابط اقتصادی طالبان با چین و سایر کشورها را خدشهدار کند و زمینهساز کاهش همکاریهای بینالمللی با این گروه شود.
طالبان بهعنوان گروهی که مدعی حاکمیت اسلامی در افغانستان است،آنها باید به این پرسش پاسخ دهد که چرا با وجود ادعای سرکوب گروههای مخالف، حملات تروریستی همچنان ادامه دارد؟ آیا تبلیغاتی که طالبان درباره «امنیت کامل» میکند، برای پنهانکردن ناتوانی یا ناکارآمدی آنها در مدیریت کشور نیست؟
این گروه نمیتواند از زیر بار مسئولیت اخلاقی، دینی، و سیاسی در قبال ناامنیهای جاری شانه خالی کند. ترور، انتحار، و خونریزی عملیاتی غیرانسانی و مغایر با آموزههای اسلامی است؛ بنابراین طالبان نمیتواند همزمان ادعای حاکمیت دینی و توجیه این خشونتها را داشته باشد.
اگر طالبان واقعاً به دنبال بهبود وضعیت امنیتی و روابط بینالمللی افغانستان است، باید:
- شفافیت بیشتری در ارائه اطلاعات امنیتی و مقابله با تروریسم نشان دهد.
- بهجای مقصر دانستن این و آن، به اصلاح ساختارهای داخلی امنیتی بپردازد.
- مسئولیت اعمال گذشته خود را بپذیرد و از تکرار چرخه خشونت خودداری کند.
- زمینههای همکاری منطقهای برای مقابله با تروریسم را فراهم کند و از رویکرد انزواطلبانه دوری کند.
ادعای طالبان مبنی بر امنیت کامل در افغانستان، نهتنها با شواهد عینی همخوانی ندارد، بلکه وقوع مکرر حملات تروریستی، خلاف آن را ثابت میکند. طالبان که خود در گذشته بزرگترین عامل خشونت و ناامنی در افغانستان بود، اکنون با آینه اعمال گذشته خود مواجه شده است. این گروه نمیتواند از یکسو خشونتهای کنونی را محکوم کند و از سوی دیگر نقش خود در ترویج فرهنگ خشونت را نادیده بگیرد.
افغانستان برای رسیدن به ثبات واقعی، نیازمند رویکردی جدید و اخلاقمحور است که نهتنها تروریسم را محکوم کند، بلکه ریشههای آن را نیز بخشکاند. این تنها زمانی ممکن است که طالبان از تناقضهای درونی خود عبور کرده و به مسئولیتپذیری واقعی تن دهد.
نویسنده: ز. نظری