سرانجام پس از 460 روز توحش و کودککشی صهیونیستها در نوار غزه، شامگاه 26 جدی 1403، نخست وزیر و وزیر خارجۀ قطر، مفاد قرارداد آتشبس در مورد غزه را اعلام نمود. با این اعلام، موجی از شادی و سرور، سرزمینهای فلسطینی را فرا گرفت.
در یادداشت کوتاه حاضر به بررسی این پرسش خواهیم پرداخت که آیا صهیونیستها به اهداف اعلام شدۀ خود در این جنگ خونبار و ویرانگر دست یا فتند یا نه. در راستای بررسی این پرسش، نخست باید ببینیم که اهداف عمده و اعلام شدۀ صهیونیستها از یورش به غزه چه اهدافی تعیین و اعلام شده بود.
اهدافِ عمدۀ صهیونیستها از یورش خونبار به نوار غزه:
اهداف عمدۀ صهیونیستها از تجاوز خونبار به باریکۀ غزه و آغاز المپیک انسانکشی در فلسطین به شرح زیر اعلام شده بود:
1) بازگرداندن اسرای اسرائیلی:
عمدهترین هدف از یورش به غزه و آغاز جنگ و اشغالگری، بازگرداندن اسیران اسرائیلی اعلام شده بود که در رویداد بیسابقۀ «طوفان الاقصی» در هفتم اکتبر، توسط رزمندگان حماس به اسارت گرفته شده بودند. ناتانیاهو و گالانت (وزیر جنگ پیشین) قصد داشتند با آزادسازی اسیران صهیونیست از طریق خشونت و کشتار، هم پرستیژِ نظامی ـ امنیتی خدشهدار شدۀ اسرائیل را بازگردانند و هم بقای خود را در دهلیز قدرت تضمین نمایند. اما طی پانزده ما جنگ و اشغال و ویرانی، صهیونیستها، نوار غزه را چندین بار شخم زدند، ولی هیچ ردّپایی از محل اختفای اسیران صهیونیست نیافتند.
بنابر این اسرائیل از طریق بمباران و کشتار غیرنظامیان، حتی یک درصد هم به این نخستین و عمدهترین هدف خود دست نیافت و کاملاً با ناکامی و تلخکامی مواجه گردید.
2) نابودی حماس:
دومین هدفِ اعلام شدۀ رژیم صهیونیستی از تحمیل جنگ و اشغال نظامی بر مردم غزه، نابودی مقاومت اسلامی (حماس) اعلام شده بود. اما مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) با وجود اینکه رهبران ارشد خود مانند اسماعیل هنیه (رئیس دفتر سیاسی حماس) و یحیی سنوار (جانشین هنیه در همان مقام) و تعدادی از فرماندهان و رزمندگان خود را از دست داد؛ ولی هرگز دست از مبارزه و مقاومت برنداشت و با تجدید سازماندهی و جذب نیروهای تازه نفس، به مدت 460 روز در برابر ماشین جنگی ارتش اشغالگر صهیونیستها ایستادگی کرد و باریکۀ غزه را به جهنم اشغالگران تبدیل نمود.
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجۀ امریکا (جدّیترین حامی صهیونیستها در یورش به غزه) چند روز قبل از اعلام آتشبس، رسماً اذعان نمود که حماس قابل نابودسازی نیست و این گروه، تمام نیروهای از دست دادۀ خود را با نیروهای جدید، جایگزین کرده است.
اسرائیل در این هدف خود نیز کاملاً با شکست مواجه شد. نه تنها حماس را نابود نتوانست؛ بلکه بعد از 460 روز کشتار و جنایت، سرانجام با همان حماس، قرار داد آتشبس امضا کرد و بسیاری از شروط همان گروه را پذیرفت. این یعنی اذعان صریح و واضح به شکست و ناکامی.
3) بازگرداندن آوارگان صهیونیست به خانههای شان:
پس از عملیات طوفان الاقصی و آغاز بمباران و موشکباران متقابل در شمال و جنوب سرزمینهای اشغالی، صدها هزار نفر از شهرکنشینهای صهیونیست از اطراف غزه در جنوب و مرزهای لبنان در شمال، آواره شدند و به عمق سرزمینهای اشغالی گریختند.
نتانیاهو و گالانت یکی از اهداف بمباران غزه و لبنان را تأمین امنیت شهرکهای صهیونیستنشین در شمال و جنوب اسرائیل و بازگرداندن آوارگان صهیونیست به شهرکهای مجاور نوار غزه و لبنان، اعلام کرده بودند. اما این شهرکها آنچنان از سوی مقاومتهای غزه و لبنان و عراق و یمن، زیر موشکباران قرار گرفتند که پس از 460 روز جنگ نه تنها فراریان صهیونیست به خانههای خود باز نگشتند؛ بلکه بنابر آمار خود صهیونیستها، هشت صد هزار تن از یهودیان برای همیشه اسرائیل را ترک کردهاند.
بنابر این در عرصۀ مذکور (بازگرداندن آوارگان صهیونیست) نیز اسرائیل کاملاً شکست خورد و هرگز به اهداف خود دست نیافت.
جمعبندی و نتیجهگیری:
درست است که صهیونیستهای جانی و وحشی، بیش از 46 هزار زن و کودک و افراد غیرنظامی فلسطینی را به شهادت رساندند و بیش از صد هزار فلسطینی بیدفاع را مجروح نمودند و اجساد هزاران تن تا کنون در زیر آوارها قرار دارند. درست است که رژیم اشغالگر، تعدادی از رهبران و فرماندهان ارشد مقاومت (اسماعیل هنیه، یحیی سنوار، سید حسن نصر الله، علی شکر و سید صفی الدین و …) را به شهادت رساندند. درست است که ماشین جنگی صهیونیستها با حمایت بیدریغ امریکا و غرب، غزه و جنوب لبنان را با خاک یکسان کردند و میلیاردها دلار خسارت به این مناطق وارد نمودند؛ اما با همهی این توحشها و دَدخوییها، به هیچیک از اهداف اعلام شدۀ خود دست نیافتند و در نهایت، دستان خونآلود خود را به علامت تسلیم در برابر ارادۀ فولادین ملت فلسطین بالا بردند؛ تا آنجا که وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی صریحاً قبول آتشبس را به معنای تسلیم شدن در برابر مقاومت نامید.
نویسنده : مسیح ارزگانی