عبداللطیف نظری، معین وزارت اقتصاد طالبان، در اظهارات اخیر خود با انتقاد از فشارهای بینالمللی علیه افغانستان، تأکید کرد که این فشارها بینتیجه خواهد بود. وی اعلام کرد که طالبان در چارچوب منافع ملی خود آماده تعامل با جامعه جهانی است اما موضوعات داخلی، از جمله تشکیل حکومت فراگیر، باید به دور از تأثیرات خارجی و توسط مردم افغانستان حلوفصل شود. این اظهارات در حالی مطرح میشود که طالبان همچنان با فشارهای گسترده بینالمللی، بهویژه در حوزه حقوق بشر و حقوق زنان، مواجه است.
پس از تسلط طالبان بر افغانستان این گروه با چالشهای فراوانی در تعامل با جامعه جهانی روبهرو شده است. طالبان تلاش دارد خود را بهعنوان حکومتی مستقل و مبتنی بر ارزشهای ملی معرفی کند، اما سیاستهای داخلی این گروه، بهویژه در زمینه حقوق بشر، آموزش زنان و عدم تشکیل حکومتی فراگیر، باعث افزایش شکاف میان آنان و جامعه جهانی شده است.
طالبان با سیاستهای محدودکننده خود، بهویژه در حوزه حقوق زنان و آزادیهای اجتماعی، از ارزشهایی که جامعه جهانی به آن پایبند است فاصله گرفتهاند. ممنوعیت آموزش دختران، محرومیت زنان از کار و ایجاد محدودیتهای شدید بر رسانهها، نهتنها موجب افزایش انزوای داخلی شده، بلکه مشروعیت بینالمللی این گروه را نیز با چالش مواجه کرده است. این اقدامات از سوی بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی بهعنوان نقض آشکار حقوق بشر محکوم شده و مانعی جدی برای بهرسمیتشناختن رسمی طالبان بهشمار میرود.
با این حال، جامعه جهانی نیز در تعامل با افغانستان پس از طالبان نقاط ضعف قابلتوجهی داشته است. تحریمهای اقتصادی، مسدودسازی داراییهای افغانستان و کاهش کمکهای بشردوستانه بهجای تأثیرگذاری مثبت، به تضعیف معیشت مردم و افزایش بحران انسانی در کشور دامن زده است. از سوی دیگر، عدم وجود یک رویکرد منسجم و مشترک میان کشورهای جهان در قبال طالبان وضعیت را پیچیدهتر کرده است.
تعامل پایدار با طالبان نیازمند ترکیبی از فشار دیپلماتیک هدفمند و گفتوگوهای سازنده است. تأکید صرف بر تحریم و فشار، بدون ارائه راهکارهای عملی و حمایت از فرآیندهای داخلی، احتمال موفقیت جامعه جهانی در تغییر سیاستهای طالبان را کاهش میدهد. در مقابل، ایجاد فرصتهایی برای گفتوگو و تعامل میتواند بستری برای اصلاح تدریجی سیاستهای طالبان را فراهم و از آسیب بیشتر به مردم افغانستان جلوگیری کند.
بنابراین شکاف میان طالبان و جامعه جهانی نتیجه عملکرد هر دو طرف است. طالبان با اتخاذ سیاستهای داخلی سختگیرانه و ناسازگار با ارزشهای جهانی، به انزوای خود دامن زده است. در مقابل، جامعه جهانی نیز با عدم ارائه راهکارهای مؤثر و تمرکز بیشازحد بر فشارهای اقتصادی و سیاسی، نتوانسته است مسیری برای تعامل سازنده با طالبان ایجاد کند. در نتیجه آینده روابط میان طالبان و جامعه جهانی به میزان آمادگی هر دو طرف برای پذیرش تغییر و یافتن نقاط مشترک بستگی دارد.