ندای عدالت؛ نامه سرگشاده زنان افغانستان و مسئولیت رهبران اسلامی

ندای عدالت؛ نامه سرگشاده زنان افغانستان و مسئولیت رهبران اسلامی

نامه سرگشاده زنان معترض افغانستان خطاب به رهبران کشورهای اسلامی، ندایی است که وجدان مسلمانان جهان را مخاطب قرار می‌دهد. این اقدام شجاعانه، نه تنها صدای زنان کشور ما را بلندتر کرده است، بلکه مسئولیت تاریخی و اخلاقی رهبران کشورهای اسلامی را به آنان یادآوری نموده است.

تحلیل این موضوع نیازمند بررسی از منظر دین، سیاست، اخلاق، و خرد می باشد:

عالمان دینی به عنوان راهبران فکری جوامع مسلمان، مسئولیت بزرگی در برابر ظلم و بی‌عدالتی دارند. اسلام دینی است که عدالت، شفقت، و کرامت انسانی را در مرکز تعالیم خود قرار داده است. چگونه ممکن است که در برابر نقض آشکار حقوق زنان و دختران، که بر خلاف آموزه‌های اسلامی مانند حق آموزش، حق کار، و آزادی حرکت است، سکوت کنند؟

عالمان دینی باید روشن کنند که محدودیت‌های طالبان نه تنها با آموزه‌های اصیل اسلامی تضاد دارد، بلکه چهره‌ای نادرست از دین به جهان ارائه می‌دهند. آیا این سکوت به نوعی معنای همدستی با ظلم نیست؟ یا ناتوانی در برابر فشار سیاسی ست؟ هر چه باشد، چنین سکوتی توجیه‌پذیر نیست. اسلام به روشنی اعلام می‌کند: امر به عدل و نهی از منکر کنید، اینها را خود عالمان دین به ما آموخته اند. بنابراین، عالمان دینی باید از جایگاه خود استفاده کرده و در برابر اقدامات غیرعادلانه طالبان موضعی روشن اتخاذ کنند.

شایسته است زنان افغانستان را به خاطر این اقدام شجاعانه و صدای بلندی که برای عدالت و برابری سر داده‌اند، تحسین کنیم. در جامعه‌ای که زنان تحت فشارهای طاقت‌فرسا قرار گرفته‌اند، نامه سرگشاده آنان به رهبران کشورهای اسلامی، نماد شهامت و آگاهی است. آنان با استفاده از زبان دیپلماسی و ایمان به خداوند (ج) ، جهان اسلام را به یاد اصول بنیادی خود انداختند.

این اقدام زنان کشور ما نشان می‌دهد که امید و مقاومت در برابر ظلم همچنان زنده است. آنان به ما یادآوری می‌کنند که عدالت نیازمند فریادهایی است که در برابر استبداد ایستادگی کنند. شایسته است سران کشورهای اسلامی نه تنها این صداها را بشنوند، بلکه به آنان پاسخ دهند.

طالبان با اعمال محدودیت‌هایی که برخلاف اصول دینی، عقلانی، و انسانی است، نه تنها حقوق زنان را زیر پا می‌گذارند، بلکه به عنوان حاکمان سیاسی آنهم با عنوان حکومت اسلامی اعتبار خود را از دست می‌دهند!

 از منظر دینی، اقدامات طالبان مغایر با آموزه‌های اسلام است که بر اهمیت آموزش برای همه مسلمانان تأکید دارد. پیامبر اسلام (ص) می‌فرمایند: طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. این حدیث روشن‌ترین پاسخ به سیاست‌های ضد زن طالبان است.

از منظر سیاسی، طالبان با سرکوب نیمی از جمعیت کشور، خود را از پتانسیل عظیم انسانی محروم می‌کنند. زنان ستون اصلی جامعه هستند و حذف آنان از زندگی عمومی، جامعه را به قهقرای تاریخی می‌کشاند. از منظر اخلاقی و خرد، حکومت طالبان در حال ترویج نظامی مبتنی بر نابرابری و تبعیض است که محکوم به شکست است. تاریخ نشان داده است که حکومت‌هایی که بر ظلم و نادیده‌گرفتن حقوق انسانی بنا شده‌اند، دیر یا زود سقوط کرده‌اند.

طالبان باید درک کنند که ادامه این سیاست‌ها، آنان را به انزوای بیشتر در جهان و در نهایت، سقوط تاریخی سوق خواهد داد. جامعه جهانی دیگر نمی‌تواند و نمی‌خواهد حکومتی را به رسمیت بشناسد که حقوق نیمی از جمعیت خود را زیر پا می‌گذارد. حتی کشورهای اسلامی که گاه از تعامل با طالبان حمایت کرده‌اند، در برابر چنین اقدامات غیرانسانی و غیراسلامی، قادر به ادامه سکوت نخواهند بود.

اگر طالبان می‌خواهند بخشی از جامعه جهانی باشند و حکومت خود را تثبیت کنند، چاره‌ای جز تغییر رویه ندارند. ادامه این مسیر به معنای نابودی آینده افغانستان است و تنها مردم این کشور هستند که هزینه آن را خواهند پرداخت.

نامه سرگشاده زنان معترض افغانستان، تلنگری جدی به جهان اسلام و رهبران آن است. این نامه نشان می‌دهد که سکوت در برابر ظلم، خیانتی به اصول دین، انسانیت، و خرد است. وظیفه رهبران کشورهای اسلامی است که با تشکیل کمیته‌ای تحت نظر سازمان همکاری اسلامی، به این درخواست زنان افغانستان پاسخ دهند و طالبان را به رعایت حقوق انسانی و دینی ملزم کنند.

زنان کشور ما ثابت کرده‌اند که حتی در شرایط سخت و دشوار نیز می‌توانند امید را زنده نگه دارند. جهان اسلام و جامعه جهانی نیز باید در کنار آنان بایستند و از اصول عدالت و برابری که اساس هر جامعه انسانی است، دفاع کنند. طالبان باید بدانند که ادامه این مسیر نه تنها آنان را از مشروعیت دینی و سیاسی محروم می‌کند، بلکه حکومتی که بر ظلم بنا شده باشد، هرگز دوام نخواهد آورد.

نویسنده: ز. نظری

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
اړونده منځپانګه