تصمیم طالبان برای تبدیل تلویزیون ملی افغانستان به ایستگاه رادیویی تحت نام «صدای شریعت» نهتنها نشانهای از تغییر سیاستهای رسانهای این گروه است، بلکه نمادی از چالشهای عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی افغانستان در دوران جدید به شمار میرود. این تصمیم در بستری گرفته شده که افغانستان با مشکلات پیچیدهای در زمینه آموزش، فرهنگ، آزادی بیان و ارتباطات مواجه است. در ادامه، این تصمیم از جنبههای گوناگون تحلیل خواهد شد.
تلویزیون بهعنوان یک رسانه تصویری، نقشی بیبدیل در انتقال فرهنگ، آموزش و اطلاعرسانی دارد. برخلاف رادیو که بیشتر به انتقال صوتی و محدود به شنیدهها بسنده میکند، تلویزیون امکان ارائه تصویری از واقعیتها، برنامههای آموزشی و فرهنگی را به مخاطبان فراهم میکند. تلویزیون میتواند:
- برای کشوری مانند افغانستان که نرخ سواد در بسیاری از مناطق پایین است، رسانههای تصویری ابزار مؤثری برای آموزش عمومی و آگاهیبخشی هستند. از آموزشهای ابتدایی گرفته تا موضوعات پیشرفتهتر، تلویزیون میتواند بهعنوان یک کلاس درس عمومی عمل کند.
- تلویزیون ملی، در هر کشوری، نمادی از هویت فرهنگی و ملی به شمار میرود. تغییر کاربری آن به یک ایستگاه رادیویی میتواند پیام کاهش اهمیت نمادهای ملی و هویت جمعی را به همراه داشته باشد.
- تلویزیون بستری برای نمایش گوناگونی فرهنگی و تقویت همبستگی ملی است. حذف این رسانه، امکان بازنمایی تصویری فرهنگهای مختلف افغانستان را کاهش میدهد.
طالبان با تغییر تمرکز از تلویزیون به رادیو بهنظر میرسد در حال پیشبرد سیاستی است که بیش از هرچیز بر محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی تأکید دارد:
- رادیو بهعنوان یک رسانه صوتی، امکان ارائه محتوای یکسویه و کنترلشده را فراهم میکند. در حالی که تلویزیون نیازمند تنوع بصری و محتوایی است، رادیو میتواند ابزاری سادهتر برای ترویج ایدئولوژیهای خاص باشد.
- ممنوعیت نشرات تصویری، فضایی را برای نظارت بیشتر طالبان فراهم میکند و باعث کاهش امکان نقد و گفتمان عمومی میشود.
- رادیو، برخلاف تلویزیون یا رسانههای دیجیتال، وابسته به تکنولوژیهای ابتدایی است. این تصمیم میتواند بهعنوان راهی برای حفظ ساختار سنتی و مقاومت در برابر مدرنیته تلقی شود.
این تغییر سیاست، آثار گستردهای بر جامعه افغانستان خواهد داشت:
- در شرایطی که تصویر بهعنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای ارتباطی شناخته میشود، حذف تلویزیون از چرخه رسانهای میتواند باعث کاهش دسترسی عمومی به منابع معتبر اطلاعات و آگاهی شود.
- تلویزیون بهعنوان یک رسانه تعاملی، بستری برای طرح مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی فراهم میکرد. حذف آن، فضایی را برای کاهش گفتوگوهای عمومی ایجاد میکند.
- سیاست طالبان در حذف نشرات تصویری، احتمالاً به تقویت روایت یکجانبه و کاهش تنوع در گفتمانهای رسانهای منجر خواهد شد.
یکی از پیامدهای بزرگ این تصمیم، تأثیر آن بر آموزش و فرهنگ در افغانستان است:
- تلویزیون نقش مهمی در ارائه برنامههای آموزشی دارد. حذف آن، بهویژه در مناطق دورافتاده که دسترسی به مدارس محدود است، تأثیر منفی خواهد داشت.
- تلویزیون امکان آشنایی با فرهنگها و تمدنهای دیگر را فراهم میکند. این آشنایی برای جامعهای مانند افغانستان که به بازسازی هویت فرهنگی خود نیاز دارد، حیاتی است.
این سیاست اگرچه در کوتاهمدت ممکن است به تقویت کنترل طالبان بر رسانهها کمک کند، اما در بلندمدت چالشهای زیادی به همراه خواهد داشت:
- حذف رسانهای که توانایی پاسخگویی به نیازهای متنوع مخاطبان را دارد، میتواند باعث افزایش نارضایتی عمومی شود.
- در دنیای امروز، تصویریسازی و فناوریهای مرتبط با آن، نقش محوری در ارتباطات دارند. این تصمیم طالبان میتواند افغانستان را بیش از پیش از روندهای جهانی دور کند.
تصمیم طالبان برای تبدیل تلویزیون ملی به رادیو، فراتر از یک تغییر فنی، بازتابی از رویکرد این گروه به رسانه، فرهنگ و جامعه است. این تصمیم نهتنها افغانستان را از دستاوردهای رسانهای معاصر محروم میکند، بلکه تأثیرات عمیقی بر آموزش، آزادی بیان و توسعه فرهنگی خواهد داشت. چنین سیاستهایی، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت به تقویت کنترل طالبان بینجامد، اما در بلندمدت به زیان جامعه افغانستان و توسعه پایدار آن خواهد بود.
نویسنده: دکتر لنگرزاد