در شرایطی که سقوط دمشق و تسلط گروههای تروریستی به رهبری «هیئت تحریر الشام» بر پایتخت سوریه رخ داده است، لازم است نگاهی عمیق و دلسوزانه به این فاجعه انسانی و سیاسی بیندازیم. مسلمانان جهان، بهویژه مردم مظلوم سوریه، بار دیگر قربانی سیاستهای استعماری، جاهطلبیهای منطقهای، و خیانتهای داخلی شدهاند.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، سالهاست که با سیاستهای دوگانه و متناقض، یکی از عوامل کلیدی در تشدید بحران سوریه بوده است.او، همزمان که در ظاهر بهدنبال نقشآفرینی بهعنوان مدافع حقوق مسلمانان است، در واقع با کمک به گروههای تروریستی و همپیمانی تاکتیکی با امریکا و اسرائیل، تنها به تثبیت حضور این دو قدرت استعماری در منطقه کمک کرده است. اردوغان در عمل نشان داده است که چیزی جز یک مهره در دست واشنگتن و تلآویو نیست.
در مقایسه، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، هرچند خود منافع استراتژیک کشورش را دنبال میکند، اما در مقاطع حساس، نشان داده که شرف و ثبات بیشتری در تصمیمگیریهای خود نسبت به اردوغان دارد. روسیه برخلاف ترکیه، دستکم تلاش کرده تا از ثبات و یکپارچگی سوریه حمایت کند، هرچند که منافع خود را نیز در این حمایت دنبال میکند. این تفاوت آشکار بین اردوغان و پوتین، اهمیت نگاه واقعبینانه و آگاهانه به سیاستهای منطقهای را برجسته میکند.
رهبران «هیئت تحریر الشام»، بهویژه جولانی، در خیال خام خود میپندارند که میتوانند در سوریه حکومتی پایدار تشکیل دهند. اما تاریخ بارها نشان داده است که گروههای تروریستی وابسته به امریکا و اسرائیل، تنها تا زمانی ارزش دارند که منافع آنها را تأمین کنند. همین که جولانی از دستورات واشنگتن یا تلآویو سرپیچی کند، سرنوشتی مشابه صدام حسین، معمر قذافی، یا اسامه بنلادن در انتظار اوست.
گروهی که با نابودی زیرساختهای سوریه و خیانت به ملت خود، راه را برای استعمارگران هموار کرده، نه تنها نمیتواند حکومتی مستقل بنا کند، بلکه به غلام حلقهبهگوش اربابان خارجی تبدیل خواهد شد.
رژیم صهیونیستی از یک سو با حمایت از تروریستهای تکفیری تلاش میکند تا یک دولت دستنشانده در سوریه ایجاد کند، و از سوی دیگر، با بمباران زیرساختهای نظامی و اقتصادی این کشور، عملاً آینده هرگونه دولتی را نابود میکند. این رفتار متناقض نشاندهنده آن است که اسرائیل در پی تجزیه سوریه و ایجاد دولتی کاملاً وابسته است، نه یک حکومت مقتدر.
هشدار به همپیمانان اسرائیل و امریکا: کشورهایی که با اسرائیل و امریکا در تخریب دولت دمشق همراه شدهاند، باید بدانند که دیر یا زود از این همسویی پشیمان خواهند شد. این سیاست خیانتآمیز نه تنها به سود آنان نیست، بلکه آنان را نیز به هدفی برای مطامع استعماری غرب تبدیل خواهد کرد.
از سوی دیگر، بشار اسد نیز در این میان بیتقصیر نیست. غفلت یا ضعف در سیاستهای داخلی و خارجی او نیز در زمینهسازی این فاجعه ولو اندک ولی نقش داشته است. اگر دولت سوریه در مدیریت بحران و پیشگیری از نفوذ بیگانگان تدابیر بهتری اتخاذ میکرد، شاید چنین فاجعهای رخ نمیداد.
آنچه در سوریه میگذرد، تابلوی تمامنمای خیانت به امت اسلامی است. دشمنان اسلام از شکافهای قومی و مذهبی برای رسیدن به اهداف شوم خود بهره میگیرند. مسلمانان باید هوشیار باشند و فریب شعارهای ظاهری اردوغان، هیئت تحریر الشام، و دیگر مهرههای غرب را نخورند.
آینده سوریه در گرو اتحاد مسلمانان، بازسازی این کشور و مقاومت در برابر اشغالگران است. به امید آنکه این فاجعه، سرآغازی برای بیداری اسلامی و بازگشت عزت به امت مسلمان باشد.
نویسنده: م. کهریزنوی