در این تحلیل، ضمن بررسی سیاستهای گذشته و حال سعودیها، به تأثیر این سیاستها بر کشورهای اسلامی، بهویژه افغانستان پرداخته میشود و تلاش میکنیم نشان دهیم که چگونه میتوان از عملکرد آنها برای عبرتآموزی بهره گرفت.
جهان اسلام طی دهههای اخیر شاهد تناقضات آشکاری در رفتار و سیاستهای حکام عربستان سعودی بوده است. از یک سو، آنها مروج سختگیریهای مذهبی و افراطگرایی های دینی بودهاند و از سوی دیگر، بهتازگی به سوی سیاستهای تفریطی و ترویج فرهنگ ابتذال و بیبندوباری گرایش یافتهاند.
این دوگانگی، نهتنها ریشه در تحولات سیاسی و وابستگی عمیق آنان به قدرتهای غربی، بهویژه ایالات متحده دارد، بلکه نشاندهنده عدم ثبات فکری و نبود پایبندی به ارزشهای اسلامی در سیاستهای این کشور می باشد.
در دهههای گذشته، عربستان سعودی با حمایت از تفاسیر افراطی و تنگنظرانه از اسلام، نسخهای خشک و سختگیرانه از دیانت را به جهان اسلام صادر کرد. از تأمین مالی مدارس دینی در پاکستان گرفته تا تسلیح گروههای افراطگرای نظیر القاعده، طالبان و بعدها داعش، سعودیها نقش مستقیمی در گسترش خشونت، نابودی زیرساختها و بحرانهای انسانی در کشورهای مختلف، از جمله کشور ما افغانستان داشتند.
خروجی این سیاستهای مخرب، تربیت چهرههایی مانند اسامه بن لادن، ایمن الظواهری و ابوبکر البغدادی بود که سرنوشت میلیونها مسلمان را در آتش جنگ و افراطگرایی گرفتار کردند.
در افغانستان نیز حضور القاعده و داعش نفوذ ایدئولوژی وهابی گری موجب فروپاشی اجتماعی و فرهنگی و ایجاد زمینهای برای جنگهای خانمان سوز بیپایان شد.
اما امروز شاهد چرخشی آشکار در سیاستهای عربستان سعودی هستیم. حکام این کشور که تا دیروز داعیهدار سختگیرانهترین تفاسیر دینی بودند، اکنون میزبان مراسمی با نمادهای فحشا و ابتذال هستند. دعوت از خوانندگان غربی نظیر جنیفر لوپز و برگزاری کنسرتها در سرزمین وحی، نشاندهنده تغییر از افراطگرایی مذهبی به سوی سیاستی تفریطی است که هدف آن چیزی جز تضعیف ارزشهای اسلامی و تزریق فرهنگ غربی به جوامع اسلامی نیست.
این سیاست های تفریطی که در راستای هتک حرمت سرزمین وحی و توام با اسراف و پول پاشی گسترده صورت میگیرد، در حالی ست که فلسطینیان مظلوم در غزه هر روز قربانی خشونت رژیم صهیونیستی هستند و کشورهای مسلمان نیازمند اتحاد و حمایت برای مقابله با ظلم و استکبار جهانیاند. اقدام سعودیها در این مقطع، نمادی از بیاعتنایی به آرمانهای اسلامی و بازی در زمین قدرتهای غربی است.
تجربه عربستان سعودی میتواند درسهای مهمی برای طالبان داشته باشد. سعودیها زمانی بهواسطه افراطگرایی خود چهرهای تاریک و خشن از دین مقدس اسلام ارائه دادند و اکنون با افتادن به سوی تفریطگرایی، ارزشهای اسلامی را زیر پا گذاشتهاند که این تناقضها تنها به تضعیف جایگاه آنان در جهان اسلام منجر شده است.
طالبان نیز اگر همچنان بر سیاستهای سختگیرانه خود مانند ممنوعیت کار و تحصیل دختران و زنان، ممنوعیت کتاب های که مورد سلیقه شان نیست یعنی برای محدودیت کتاب های که نه ادله ای شرعی دارند و نه دلیل منطقی، و همینطور اگر به محدودیتهای فرهنگی و سرکوب آزادیهای فکری اصرار ورزند، نهتنها زمینهساز انزوای بیشتر افغانستان خواهند شد، بلکه وجهه اسلام را نیز در انظار جهانیان شبیه به عربستان تخریب میکنند.
سیاستهای حکام سعودی و طالبان افغانستان نمادی از دوگانگی در فهم و اجرای آموزههای اسلامی است. افراط و تفریط، هر دو آسیبزا هستند و نتیجهای جز تخریب هویت اسلامی، نابودی زیرساختهای جوامع مسلمان و گسترش انزجار عمومی از اسلام ندارند.
مسلمانان امروز نیازمند رهبرانی هستند که بهجای دنبالهروی از غرب یا پافشاری بر برداشتهای محدود از دین، راهی میانه و عاقلانه را در پیش گیرند که در آن، ارزشهای اسلامی با نیازهای روز همخوانی داشته باشد.
و اما پرسش های که تأمل در پاسخ به آنها میتواند مسیر آینده این بحث را روشنتر سازد:
- حکام عربستان چگونه میتوانند برگزاری مراسم مبتذل در سرزمین وحی را با مسئولیت دینی و اخلاقی خود بهعنوان خادم الحرمین توجیه کنند؟
- آیا حکام سعودی میتوانند توضیح دهند که چگونه از افراطگرایی و تربیت گروههای تکفیری به ترویج فرهنگ ابتذال رسیدهاند؟ آیا این تغییرات ناشی از فشارهای غربی است؟
- طالبان چگونه میتوانند سیاستهای فعلی خود را توجیه کنند، در حالی که افراطگرایی دینی یا به فروپاشی اجتماعی و انزوای جهانی منجر میشود؟
- چرا طالبان بهجای بازنگری در سیاستهای خود و بازکردن مسیر برای مشارکت زنان و آزادیهای اجتماعی، و تشکیل حکومت فرا قومی؛ بر رویکردهای محدودکننده و غیرعقلانی خود اصرار میورزند؟
- آیا حکام سعودی و طالبان افغانستان میخواهند تجربه تلخ خود را به کشورهای دیگر اسلامی صادر کنند؟ اگر نه، چرا از اشتباهات گذشته خود درس نمیگیرند؟
نویسنده: دکتر لنگرزاد