شهید سید هاشم صفیالدین روحانی برجسته شیعه و یکی از مقامات ارشد جریان مقاومت لبنان بود که از سال ۲۰۰۱ تا هنگام شهادت، ریاست شورای اجرایی حزبالله لبنان را بر عهده داشت و او را در حقیقت بعد از سید حسن نصرالله، نفر شماره دو حزبالله لبنان میدانستند.
شهادت سید هاشم صفیالدین به دست رژیم صهیونیستی و تداوم حملات بیوقفه و مانعسازیهای این رژیم بر امدادگران، از دیدگاه حقوق بینالملل و عرف بشری، نقض صریح قوانین و نادیدهگرفتن ارزشهای انسانی است.
شخصیت برجسته شهید سید هاشم صفیالدین، بهعنوان یک استراتژیست در حزبالله و یکی از ارکان مقاومت، همواره نمایانگر رویکردی جامع و موثر در تقویت بنیانهای دفاعی و معنوی جبهه مقاومت بود.
توانمندی او در عرصه مدیریت سازمانی و هدایت نیروهای حزبالله در برابر تهدیدات متعدد، او را به شخصیتی کلیدی در استراتژی مقاومت منطقهای بدل کرد که فراتر از اهداف صرفاً دفاعی، نقش قابلتوجهی در تأثیرگذاری بر موازنه قدرت در سطح خاورمیانه داشت.
بهرغم تحریمها و فشارهای نظام سلطه به رهبری آمریکا و متحدان منطقهایاش، سید صفیالدین با مدیریت قوی و ارتباط نزدیک با نیروهای مردمی، مظهر مقاومت اسلامی و روحیهای سازشناپذیر علیه نیروهای متجاوز و اشغالگر بود.نقشی که وی در سالهای اخیر در صف مقاومت علیه اسرائیل ایفا کرد، بهویژه پس از آغاز طوفان الاقصی و همراهی او با شهید سید حسن نصرالله، از او شخصیتی ساخت که نماینده اتحاد و همافزایی جریانات مختلف مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و سیاستهای سلطهجویانه بود.
مقاومت حزبالله که امروزه سنگینترین و مستحکمترین سپر در برابر تهدیدات رژیم صهیونیستی است، ریشه در همین نوع هدایت و رویکرد تعهد محور سید صفیالدین دارد که همواره با تقویت جایگاه حزبالله، اجازه نداد لبنان به جولانگاه سیاستهای غرب و رژیم صهیونیستی تبدیل شود.
جنایت اسرائیل علیه سید صفیالدین و سیاستهای این رژیم که همراه با حمایتهای آشکار امریکا بهطور فزایندهای به نقضهای حقوق بشری و تجاوزات آشکار میانجامد، نمایانگر برنامهای است که اساس آن، نابودی پایههای مقاومت در منطقه است.
اقدامات امریکا و متحدانش که با تحریمها و فضاسازیهای رسانهای علیه جبهه مقاومت صورت میگیرد، از یکسو با هدف ایجاد شکاف در داخل کشورهای منطقه و از سوی دیگر، برای مهار رویکردهای ضد استعماری و مخالف اشغالگری است. اما این اقدامات، نهتنها منجر به تضعیف مقاومت نشده بلکه هر روز بر عزم و اتحاد نیروهای مقاومت میافزاید. همانطور که شهید صفیالدین بارها تأکید کرد، این تهدیدات باعث تقویت عزم و اراده نیروهای مقاومت در برابر اسرائیل و سیاستهای استعماری امریکا میشود.
از دیدگاه تحلیلگران، شهادت شهید سید هاشم صفیالدین نهتنها مانعی برای حزبالله و جبهه مقاومت نیست، بلکه بهعنوان خون تازه برای تقویت رگ ها و قلب این جبهه عمل خواهد کرد.
شهادت او و شخصیتهایی چون نصرالله، روحیه جدیدی به نسل جوان نیروهای مقاومت خواهد داد تا با نیروی مضاعف، در مقابل تجاوزات بیپایان صهیونیسم و سیاستهای مداخلهجویانه غرب بایستند.
و سوالات که متوجه اسرائیل و امریکا و کشور های به ظاهر مسلمان می شود:
- چگونه اسرائیل و امریکا اقدامات خود را در غزه و لبنان در چارچوب شعارهای بینالمللی حقوق بشر توجیه میکنند؟ آیا معتقدند که استفاده از زور نظامی گسترده علیه جمعیتهای غیرنظامی، به ویژه زنان و کودکان، با این اصول همخوانی دارد؟
- سازمانهای حقوق بشر بارها نسبت به کشتار غیرنظامیان در حملات اسرائیل به غزه و لبنان هشدار دادهاند. چگونه اسرائیل و آمریکا میتوانند این تلفات گسترده را توضیح دهند؟ آیا تحقیقاتی مستقل و شفاف برای بررسی این تلفات وجود خواهد داشت؟
- با توجه به آمارهای مستند از کشته شدن و زخمی شدن تعداد زیادی از زنان و کودکان در حملات اسرائیل به غزه و لبنان، آیا امریکا و اسرائیل خود را ملزم به حمایت از حقوق زنان و کودکان در این مناطق میدانند؟ چگونه اقدامات آنها با استانداردهای حقوق بشری که خودشان به آنها اعتقاد دارند، همخوانی دارد؟
- با توجه به شعارهای حقوق کودکان و تأثیرات منفی طولانیمدت این حملات بر سلامت جسمی و روانی کودکان فلسطینی و لبنانی، آیا اسرائیل و امریکا مسئولیت آسیبهای ناشی از این اقدامات را میپذیرند؟ و آیا برنامههایی برای کمک به کودکان آسیبدیده در نظر دارند؟
- با توجه به اینکه اسرائیل از حمایتهای تسلیحاتی و سیاسی گستردهای از سوی امریکا برخوردار است، آیا این کشورها مسئولیت مستقیمی در برابر نتایج مخرب این حملات بر غیرنظامیان به ویژه زنان و کودکان احساس میکنند؟ اگر نه، چرا؟
- با توجه به استفاده گسترده از سلاحهایی که خسارات سنگینی به زیرساختها و مردم وارد میکنند، آیا اسرائیل و امریکا حاضر به پاسخگویی در برابر جامعه بینالمللی و همچنین خانوادههای قربانیان خواهند بود؟
اما سوالات در مورد وظیفه اخلاقی و اسلامی:
- چگونه کشورهای مسلمان میتوانند در قبال کشته شدن زنان و کودکان بیدفاع فلسطینی و لبنانی سکوت کنند؟ آیا چنین بیتفاوتی با اصول اسلامی که همواره بر حمایت از مظلومان تأکید دارد، سازگار است؟
- چگونه کشورهایی چون عربستان سعودی و امارات که اخیراً به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل پیش رفتهاند، میتوانند وجدان خود را در قبال رنج مردم غزه و لبنان آرام کنند؟ آیا این عادیسازی، همدستی با اسرائیل در نقض حقوق بشر نیست؟
- کشورهای ترکیه و مصر که خود را به عنوان مدافعان مسائل اسلامی معرفی کردهاند، چگونه با داشتن روابط رسمی یا همکاریهای ضمنی با اسرائیل، در برابر این همه جنایت سکوت میکنند؟ آیا این به معنای همراهی با تجاوزات اسرائیل نیست؟
- پاکستان؛ کشوری که همواره دم از جهاد زده است و می زند وطی چندین دهه به کشور افغانستان حکم و فتوای جهاد صادر کرده اند، ملا ها و مولوی های پاکستانی چطور در مقابل جنایات اسرائیل و امریکا در کشتار زنان و کودکان غزه و لبنان مهر سکوت برلب زده اید؟
- کجایند گروه های چون القاعده، داعش، بوکوحرام، جیش العدل و لشکر طیبه و …..؟
چرا در مقابل جنایات اسرائیل خاموش هستید؟ سکوت تان؛ گواه بر این ست که شما نیز شبیه به اربابان تان اسرائیل و امریکا جز قتل و کشتار مسلمانان عملی دیگر نمی تواند از شما سر بزند!!!
- در حالی که قدرتهای بزرگ منطقهای مانند عربستان و ترکیه با داشتن بودجههای عظیم نظامی میتوانند به تقویت مقاومت فلسطین کمک کنند، چرا از این قدرت برای دفاع از مردم مظلوم غزه استفاده نمیکنند؟
- مصر، با توجه به نقش تاریخی خود در حمایت از مسأله فلسطین، چرا در برابر محاصره غزه و کشتارهای اسرائیل بیعمل مانده است؟ آیا حفظ روابط با امریکا و اسرائیل به بهای زیر پا گذاشتن آرمانهای ملت فلسطین ارزش دارد؟
- آیا دولتهای اسلامی مانند عربستان و امارات تصور نمیکنند که سکوت آنها در برابر جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین، نهتنها این جنایات را تقویت میکند، بلکه آنها را نیز در برابر ملتهای خود و تاریخ شرمنده خواهد کرد؟
نویسنده: دکتر لنگرزاد