چهلوپنج سال پیش در چنین روزی قوای نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق افغانستان را تحت اشغال خود قرار داد. پس از حمله ارتش سرخ به افغانستان، این کشور عملا به میدان تاخت و تاز قدرتهای بزرگ و عوامل آن تبدیل شد و تا امروز شاهد بحران و بیثباتی بوده است.
با تهاجم قوای شوروی در سال 1358 به افغانستان و تلاش مسکو برای استقرار نظام کمونیستی از طریق زور و اسلحه، به تدریج احساسات ملیگرایانه و دینی مردم افغانستان هم بالا گرفت و بیش از پیش مخالفان دولتهای کمونیستی وقت افغانستان به ایستادگی و مبارزه پرداختند.
حضور 9 ساله شوروی سابق در افغانستان و حمایت آنها از حکومت مرکزی کابل در این مدت اما نتایج وحشتناک و غیرقابل پیشبینی را رقم زد که تاهنوز آثار منفی آن زندگی جمعی مردم افغانستان را تحت تاثیر قرار داده است.
میلیونها کشته و زخمی و سرازیر شدن نخستین موج گسترده مهاجرت به کشورهای دور و نزدیک ثمرهی شوم همین دوره بود که مسئولیت اصلی آن در قدم نخست متوجه مسکو و سران سیاسی تحت حمایت آنها در افغانستان است.
تهاجم شوروی سابق به افغانستان و اهدافی که از این طریق برای مسکو تعریف شده بود، همچنان حساسیتهای جهانی و موضع بلوک غرب را نیز در پی داشت که به تقویت گروههای مخالف شوروی و حکومتهای تحت حمایت آنها در افغانستان، منجر شد.
ایالات متحده امریکا در این میان اما بیشترین سود را پس از تهاجم شوروی به افغانستان برد و با گسیل امکانات هنگفت مالی و نظامی از یکطرف انتقام شکست خود در ویتنام را از شوروی گرفت و از سوی هم، زمینه را برای تضعیف جایگاه جهانی آن فراهم کرد.
بحران امروزی افغانستان هرچند ریشهها و عوامل متعدد دیگر هم دارد، اما سرچشمه اصلی آن در نیم قرن اخیر، به رقابتهای شدید بلوک شرق و غرب برمیگردد که با کودتای هفت ثور کلید خورد و سپسس با هجوم شوروی به افغانستان به اوج خود رسید.
تهاجم سنگین شوروی بر افغانستان و در کنار آن عملکردهای اشتباه و قهرآمیز سران حزب دموکراتیک خلق افغانستان بویژه نورمحمد ترهکی و حفیظ الله امین باعث گسترش نارضایتیها و خیزشهای مردمی و تشدید واکنشهای جهانی در برابر مسکو و سران سیاسی آن در کابل شد.
شوروی سابق و حاکمان تحت حمایت آنها در کابل با تکیه بر زور و امکانات نظامی تلاش داشتند افغانستان را به قلمرو بیچون و چرای خود تبدیل و نظام کمونیستی را در این کشور مستقر سازند. در این سوی دیگر، خواست مردم، تفاوتهای فرهنگی و دینی افغانستان اما مهمترین چیزهای بودند که به نظر میرسد از سوی مسکو و جریان مسلط در کابل کمتر مورد توجه قرار گرفته بود.
با این همه، تهاجم نظامی شوروی به افغانستان علاوه بر این که به نتایج دلخواه مسکو منجر نشد، بلکه روند فروپاشی آن را پس از خروج از افغانستان تسریع و بحران داخلی این ابرقدرت وقت را هم تشدید کرد.
در این سوی دیگر، گسترش جنگ، بیثباتی، ناامنی و منازعات قومی پس از خروج شوروی در افغانستان هم اوج گرفت و رفته رفته این کشور هم به حال خود رها شد و سرانجام به شکل امروزی درآمد.
به صورت کلی، روزهای سیاه و بحرانیِ امروزی افغانستان پس از 6 جدی آغاز شد و با گذشت بیش از چهار دهه هنوز هم پیامدهای ناگوار و ریشههای عمیق آن در جامعه به وضوح دیده میشود.