۶ جدی؛ سالروز تجاوز شوروی و آغاز بحران‌های تاریخی افغانستان

۴۶ سال پیش، تجاوز ارتش سرخ شوروی به افغانستان نه تنها یک جنگ خارجی بود، بلکه آغاز زنجیره‌ای از خیانت‌ها، کودتاها و جنگ‌های داخلی شد که تا امروز سایه شوم آن بر سر مردم افغانستان باقی است.
۶ جدی؛ سالروز تجاوز شوروی و آغاز بحران‌های تاریخی افغانستان

نویسنده: م. کهریزنوی

۶ جدی ۱۳۵۸، نقطه‌ای است که تاریخ افغانستان به دو نیم تقسیم شد؛ روزی که ارتش سرخ شوروی با تانک‌ها، هلیکوپترها و جنگنده‌های پیشرفته وارد خاک کشور شد و بهانه آن، حمایت از دولت کمونیستی ضعیف وقت بود. اما این تجاوز تنها آغاز فجایعی بود که کودتا گران چپ‌گرای افغانستان، خیانت‌های داخلی و نفوذ گروه‌های وهابی و عوامل خارجی باعث آن شدند. امروز ۴۶ سال پس از این رخداد، افغانستان همچنان در تلاش برای درک این چرخه بحران و پیروزی در سیاست است، در حالی که در میدان جنگ همواره سربلند بوده است.

تاریخ افغانستان مملو از شجاعت، ایثار و مقاومت مردم در برابر تجاوزگران خارجی است، اما همواره در میدان سیاست و مدیریت کشور با شکست‌های تاریخی مواجه بوده است. ۶ جدی ۱۳۵۸، روزی که ارتش سرخ شوروی با هدف دسترسی به آب‌های آزاد و منابع نفتی خاورمیانه، خاک افغانستان را اشغال کرد، نمونه‌ای از همزمانی عوامل خارجی و داخلی است که سرنوشت یک ملت را به چالش کشید. تجاوز نظامی، کودتای چپی‌ها، خیانت داخلی و نفوذ گروه‌های تروریستی، زنجیره‌ای از بحران‌ها را آغاز کرد که تا امروز اثرات آن پابرجاست.

ورود ارتش شوروی به افغانستان در ۶ جدی ۱۳۵۸، بهانه‌ای بود تا کودتای چپی‌های افغانستان اجرایی شود. این کودتا که توسط نور محمد ترکی، حفیظ‌الله امین و یارانش برنامه ‌ریزی شده بود در واقع آغازگر نابودی ساختار سیاسی و اجتماعی کشور بود. کودتاگران نه تنها مخالفان شان را سرکوب کردند که حتی مردم عادی را نیز سرکوب کردند، بلکه اعتماد تاریخی ملت به نظام سیاسی را به‌طور کامل خدشه‌دار ساختند.

یکی از تلخ‌ترین فصل‌های این تاریخ، خیانت حفیظ‌الله امین به یاران و استاد خودش خودش بود. او که خود جاسوس امریکا بود، استاد شهیرش نورمحمد ترکی را به قتل رساند.

پس از شکست حکومت کمونیستی، گروه‌های مجاهدین وارد صحنه شدند؛ اما این گروه‌ها نیز از خطر نفوذ وهابی‌های سعودی و جاسوسان امریکا مصون نماندند. متأسفانه، همین نفوذ و اختلافات در میان مجاهدین باعث شد که پس از پیروزی، جنگ‌های خونین داخلی آغاز شود. در نهایت، آنچه که برای ملت افغانستان می‌توانست پیروزی باشد، با نفاق داخلی به تلخی و شکست بدل شد.

مردم افغانستان؛ مردان میدان جنگ اما شکست‌خورده در سیاست؛ تاریخ نشان داده است که مردم افغانستان در میدان جنگ همواره سربلند و پیروز بوده‌اند، اما در میدان سیاست، همواره با خیانت، کودتا و نفوذ خارجی مواجه شده‌اند و شکست خورده‌اند. این تضاد، ریشه تمام بحران‌های طولانی‌مدت کشور است و نشان می‌دهد که پیروزی نظامی بدون حکمرانی عاقلانه و سیاستمداری خردمندانه، نمی‌تواند ثبات و امنیت پایدار ایجاد کند..

۶ جدی ۱۳۵۸ و ۴۶ سال بعد از آن، درس‌های بزرگی برای مردم افغانستان دارد:

  • تجاوز خارجی تنها آغاز فاجعه است؛ خیانت داخلی و نفوذ گروه‌های تروریستی می‌تواند آن را طولانی و پیچیده کند.
  • هر پیروزی نظامی باید با حکمرانی خردمندانه و وحدت ملی همراه باشد تا به ثبات سیاسی منجر شود.
  • مردم افغانستان باید بیاموزند که میدان سیاست، میدان جنگ نیست؛ پیروزی در سیاست نیازمند تعقل، همدلی و دوری از نفوذ خارجی است.

افغانستان مردان بزرگی دارد، اما اکنون بیش از هر زمان دیگری نیازمند خرد، اخلاق، اتحاد و همدلی میان تمام اقوام است تا تاریخ تلخ گذشته را تبدیل به درس عبرت و مسیر پیروزی در آینده کند.

 

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
رتبه بندی نوشته
اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x