۴۳ خودکشی در ۱۴ روز؛ میراث شوم امریکا، غنی و طالبان

افغانستان امروز قربانی سه خیانت بزرگ است: خیانت امریکا با خروج بی‌مسئولانه، خیانت اشرف غنی با فساد و فرار، و خیانت طالبان با حکومت تک‌قومی و ضدبشری. جوانانی که باید موتور محرک توسعه باشند، اکنون یا به اجبار مهاجر شده‌اند یا در آمار خودکشی جا می‌گیرند.
۴۳ خودکشی در ۱۴ روز؛ میراث شوم امریکا، غنی و طالبان

نویسنده: ز. نظری

۴۳ مورد اقدام به خودکشی در مدت تنها ۱۴ روز در ولایت خوست، زنگ خطری تکان‌دهنده برای جامعه‌ی افغانستان است. این آمار نه تنها بیانگر فقر، بیکاری و فشارهای روانی است، بلکه آینه‌ی تمام‌نمای خیانت امریکا، بی‌کفایتی رهبران پیشین و ناتوانی طالبان در حکومت‌داری است. مردمی که روزی به امید آزادی و رفاه چشم به راه دموکراسی غربی بودند، امروز در سایه‌ی استبداد طالبانی و بی‌مسئولیتی جهانی، به مرز ناامیدی و خودویرانگری کشانده شده‌اند.

افغانستان امروز در نقطه‌ای ایستاده است که باید آن را “فاجعه‌ی چندلایه” نامید. از یک سو امریکا با شعار مبارزه با تروریزم و ایجاد دموکراسی آمد و در نهایت با خروجی شرم‌آور، کشور را به همان گروهی سپرد که خود روزی آن را تروریستی می‌خواند. از سوی دیگر طالبان، با ناتوانی مطلق در حکومت‌داری و با تحمیل سیاست‌های تک‌قومی و ایدئولوژیک، کشور را به قهقرای اقتصادی و اجتماعی بردند. در کنار این دو، خیانت و فساد رهبران پیشین، به‌ویژه اشرف غنی احمدزی و تیم او، مسیر سقوط را هموار ساخت. حال، نتیجه‌ی این چرخه‌ی شوم چیزی نیست جز بیکاری، فقر، بحران روانی، و در نهایت افزایش موارد دردناک خودکشی.

امریکا با ادعای حقوق بشر،دموکراسی و مبارزه علیه تروریزم وارد افغانستان شد اما پایان کارش چیزی جز خیانت نبود. کشوری که بیست سال وعده‌ی دمکراسی و امنیت داد، در نهایت شبانه فرار کرد و مردم را به دست همان کسانی سپرد که که روز آنها را تروریست می خواندند. این خروج بی‌مسئولانه نه تنها نقض آشکار حقوق بشر بود، بلکه خیانتی تاریخی به مردم افغانستان به شمار می‌رود.

طالبان اما روی دیگر همین فاجعه‌اند. گروهی که نه سواد حکومت‌داری دارند، نه برنامه‌ی توسعه و نه درکی از مدیریت بحران. آنها با حاکمیت تک‌قومی، افغانستان را از هرگونه چشم‌انداز آینده محروم کرده و با لجاجت خود، مانع شناسایی بین‌المللی شدند. امروز محصول این بی‌تدبیری چیزی جز خودکشی جوانان و فرار مغزها نیست.

طالبان با بستن مکاتب و دانشگاه‌ها بر روی زنان و دختران، بزرگ‌ترین خیانت به آینده افغانستان را رقم زدند. از منظر دین اسلام، علم و دانش بر زن و مرد واجب است و هیچ متنی دینی جواز بستن دروازه‌های آموزش را صادر نکرده است. طالبان با این سیاست ضدبشری و ضداسلامی، نه تنها حقوق زنان را نقض کرده‌اند، بلکه نیمی از ظرفیت توسعه‌ی کشور را نیز از بین برده‌اند.

اشرف غنی احمدزی، رئیس‌جمهور فراری، خود بخشی جدایی‌ناپذیر از این تراژدی است. او با فساد ساختاری، قوم‌پرستی و بی‌کفایتی مطلق، هم فرصت دولت‌سازی را نابود کرد و هم با دزدی از پول بیت‌المال، کشور را فروخت. فرار خفت‌بار او به امارات تنها لکه‌ای ننگین بر تاریخ سیاسی افغانستان نیست، بلکه نشانه‌ای روشن از خیانت رهبران به مردم است. غنی و تیم او نه توان ساختن دولت مقتدر داشتند و نه دیگران را گذاشتند که چنین دولتی شکل گیرد.

طالبان با لغو رسمیت مذهب جعفری، محروم‌سازی شیعیان و اعمال محدودیت بر هندوها، سیک‌ها و اسماعیلیه‌ها، آشکارا حقوق دینی و انسانی شهروندان را پایمال کردند. این اقدام هم از منظر اسلام و هم از دیدگاه حقوق بشر محکوم است. اسلام، دینی است که به حق و حقوق شهروندان بدور از اعتقادات دین و مذهبی شان تأکید دارد و پیامبر اسلام (ص) با یهود و مسیحیان پیمان همزیستی بسته بود. طالبان اما با تحمیل ایدئولوژی خشن خود، از دین چهره‌ای تحریف‌شده و ضدانسانی ساخته‌اند.

وقتی در کشوری کار وجود نداشته باشد، امنیت تضمین نشود و امید به آینده نابود گردد، جوانان ناگزیر یا مهاجرت می‌کنند و یا به خودکشی روی می‌آورند. ۴۳ خودکشی در ۱۴ روز تنها یک آمار نیست؛ فریادی است از دردی عمیق. طالبان به جای ایجاد کار و امید، کشور را در فقر و بیکاری غرق کرده‌اند. بدتر از آن، حتی اجازه برگزاری مراسم فاتحه برای قربانیان این تراژدی را نیز نمی‌دهند، تا خانواده‌ها از آخرین تسلی معنوی هم محروم شوند.

افغانستان امروز قربانی سه خیانت بزرگ است: خیانت امریکا با خروج بی‌مسئولانه، خیانت اشرف غنی با فساد و فرار، و خیانت طالبان با حکومت تک‌قومی و ضدبشری. جوانانی که باید موتور محرک توسعه باشند، اکنون یا به اجبار مهاجر شده‌اند یا در آمار خودکشی جا می‌گیرند.

پیام روشن این تحلیل خطاب به طالبان چنین است:
اگر می‌خواهید از انزوا بیرون بیایید، باید دولت همه‌شمول بسازید؛ دولتی که همه‌ی اقوام، مذاهب و اقلیت‌ها در آن سهم داشته باشند. باید محدودیت‌ها بر زنان و اقلیت‌ها را بردارید و کشور را بر اساس اصل عدالت اسلامی و حقوق بشر اداره کنید. جوانان نیازمند کار، امنیت و امیدند؛ نه جنگ و اسلحه.

اگر طالبان همچنان بر لجاجت خود اصرار ورزند، نه تنها به رسمیت شناخته نخواهند شد، بلکه افغانستان بیش از پیش به ویرانه‌ای انسانی بدل می‌گردد. راه نجات تنها از مسیر خرد، عدالت، شمولیت قومی و آزادی می‌گذرد. هر راهی جز این، جز تداوم مرگ و خودکشی و مهاجرت، ثمر دیگری نخواهد داشت.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط