پاکستان امروز با انگشت اتهام بهسوی افغانستان، میکوشد شکست سیاستهای چهار دههای خود را پنهان کند؛ سیاستهایی که در آن، پرورش گروههای افراطی و استفاده ابزاری از دین و پرورش تروریزم، به ستون ثابت دیپلماسی امنیتی اسلامآباد بدل شده بود. اکنون که همان گروهها به درون خاک پاکستان برگشتهاند و خون مردمش را میریزند، دولت این کشور بهجای پذیرفتن مسئولیت تاریخی خود، افغانستان را متهم میسازد و تازه فهمیدند که خونریزی درد دارد.
در روزهایی که ناامنی و حملات انتحاری بار دیگر در اسلامآباد، بلوچستان و وزیرستان شعله ور شده است، مقامات سیاسی، نظامی و حتی مذهبی پاکستان، به جای پرداختن به ریشههای داخلی بحران، افغانستان را هدف حملات لفظی قرار دادهاند. از نمایندهی دائم پاکستان در سازمان ملل گرفته تا وزیر دفاع و رئیس شورای علمای این کشور، همگی انگشت اتهام را به سوی کابل نشانه رفتهاند. اما حقیقت آن است که پاکستان در طول چهل سال گذشته از اشتباهات خود نیاموخته و هنوز همان مسیر ویرانگرِ «صادرات بحران» را با چهرهای تازه دنبال میکند.
عاصم افتخار احمد، نمایندهی پاکستان در سازمان ملل، مدعی شده است که سلاحهای پیشرفته باقیمانده از امریکا در افغانستان، اکنون به دست گروههای تروریستی افتاده و امنیت منطقه را تهدید میکند. او حتی گروههایی چون داعش خراسان، تحریک طالبان پاکستان (TTP)، ارتش آزادیبخش بلوچستان و گروه مجید را نام برده و گفته است اینها از خاک افغانستان علیه پاکستان فعالیت دارند، گروه های تروریستی که در خاک خودش ایجاد و تقویت شده اند.
اما این ادعا، دروغی پوشیده در جامهی نگرانی امنیتی است. فراموش نکنیم که پاکستان خود دهها سال بستر پرورش همین گروهها بوده است. از دههی ۱۹۸۰ تا امروز، اسلامآباد با حمایت مالی و اطلاعاتی از گروههای افراطی، از حزب اسلامی گلبدین حکمتیار گرفته تا شبکههای تروریستی دیگر، آتش خشونت را در افغانستان افروخت. حال که همان آتش به دامان خودشان رسیده، نقش قربانی به خود گرفتهاند!
اگر این سلاحها امروز در اختیار گروههای تروریستی است، نخست باید پرسید: چه کسانی آن گروهها را ساختند و در مدارس دینی پاکستان برایشان زمینهٔ رشد فراهم کردند؟ افغانستان قربانی این سیاستها بوده است، نه منبع تهدید برای پاکستان.
خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان، در واکنش به حملهی انتحاری در اسلامآباد گفته است طالبان افغان جنگ را به داخل خاک پاکستان کشاندهاند و زمان گفتوگو با آنها گذشته است. او با لحنی تند طالبان افغان را متهم کرده که پناهگاه گروههای تروریستی را فراهم کرده است.
این سخن در ظاهر از زبان مردی نگران امنیت ملی بیان میشود، اما در باطن، فرار از مسئولیت تاریخی است. وزیر دفاع پاکستان فراموش کرده که همین پاکستان بود که چهار سال پیش، در کنار طالبان افغان ایستاد؛ با پهپاد به مخالفان این گروه حمله کرد و چندین نفر را به شهادت رساندند و همینطور با تبانی با امریکا، زمینهٔ بازگشت طالبان به قدرت را فراهم ساخت. آیا این حمایت آشکار از یک گروه نظامی در کشور دیگر دخالت نیست؟
چگونه کشوری که خود بارها امنیت افغانستان را نقض کرده، امروز انتظار دارد افغانستان امنیت پاکستان را تأمین کند؟ اگر پاکستان خود را قدرتی هستهای میداند، پس چرا از مهار چند گروه مسلح در مرزهایش عاجز است؟ مگر افغانستان باید نگهبان مرزهای پاکستان باشد؟
و از همه مضحک تر، درخواست پاکستان از طالبان افغانستان است که گروه تیتیپی را به داخل خاک افغانستان منتقل کنند! آیا این پیشنهاد جز گستاخی و بیمنطقی چیزی است؟ کشوری که حتی توان نگهداری مهاجران بیپناه افغان را ندارد و خانههایشان را ویران میکند، چگونه از افغانستان میخواهد تروریستهایش را پناه دهد؟ این رفتار، اوج تناقض و بیشرمی سیاسی است.!
واقعیت آن است که تحریک طالبان پاکستان (TTP) زادهی خاک خود پاکستان است. این گروه از دل همان مدارس دینی برخاسته که تحت نظارت علمای رسمی و با پشتیبانی امنیتی پاکستان فعالیت میکردند. امروز همان شاگردانِ تعلیمدیده در فضای افراطی و تکفیری، سلاح را علیه استادان خود گرفتهاند. آنهای که امروز در اسلامآباد و کراچی کشته میشود، قربانی سیاستهایی است که دیروز در پیشاور و کویته طراحی شدند.
پاکستان باید بداند که این آتش از افغانستان نیامده است؛ بلکه از ذهنهای افراطیای برخاسته که خود در خاکش کاشته است. تروریسم، همان بومرنگی است که حالا به دست پرتابکننده بازگشته است.
رئیس شورای علمای پاکستان نیز پا را فراتر نهاده و تمام ناامنیهای کشورش را «تقصیر افغانستان» دانسته است. اما این سخن، نه فقط نادرست بلکه شرمآور است. آیا او نمیداند که طالبان پاکستانی در مدارس کشور خود شما (پاکستان) آموزش دیده اند؟ آیا فراموش کرده است که در دو دههٔ گذشته، هزاران جوان افغان و پاکستانی در نتیجهٔ فتواها و آموزههای نادرست شما علمای افراطی پاکستانی کشته شدند؟
اگر امروز خون در خیابانهای پاکستان جاری است، نتیجهٔ تفسیری منحرف از دین است که توسط علمای چون رئیس شورای علمای پاکستان در ذهن نسلها کاشته شد. بنابراین بهجای متهم کردن همسایه، بهتر است این شورا از خود بپرسد که چه خطایی در فهم و برداشت از دین مقدس اسلام مرتکب شدهاند که شاگردانشان امروز بمبگذار و تروریست شدهاند؟
پاکستان باید بداند که افغانستان دیگر نمیپذیرد بار گناهان و اشتباهات سیاسی آن کشور را بر دوش بکشد. افغانستان امروز زخمی است اما بیدار. مردمی که چهل سال قربانی سیاستهای تروریست پرورانهٔ اسلامآباد بودهاند، حالا از زبان وزیر خارجهشان، امیرخان متقی، پاسخی روشن دادهاند: «افغانستان دیوانه نیست که دردسر پاکستان را بخرد.»
پاکستان اگر حقیقتاً نگران امنیت خود است، باید پیش از هر چیز درون خود را اصلاح کند، سیاستهای کهنه و فریبکارانهاش را کنار بگذارد و از حمایت آشکار و پنهان از گروههای افراطی دست بردارد. امنیت منطقه با صداقت و خرد حاصل میشود، نه با فریب و فرافکنی.
و نتیجه اینکه؛ پاکستان امروز در بحران آتشینی میسوزد که خود افروخته است. تروریسمی که روزی ابزار نفوذ منطقهایاش بود، اکنون در خانهاش جولان میدهد. مقاماتش میکوشند با هیاهوی رسانهای، بار مسئولیت را بر دوش افغانستان بگذارند، اما وجدان تاریخی منطقه میداند که سرچشمهٔ این خونها کجاست.
اگر اسلامآباد میخواهد از این دور باطل رهایی یابد، باید شجاعتِ نگاه در آینه را پیدا کند:
از سیاست تروریست پروری دست بکشد، مدارس افراطی را اصلاح کند، به حاکمیت همسایه احترام بگذارد و به جای دشمن سازی، به بازسازی اعتماد و همکاری منطقهای بیندیشد.
افغانستان نباید قربانی خطاهای تاریخی پاکستان شود. زمان آن رسیده است که اسلامآباد مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرد، زیرا هیچ کشوری تا ابد نمیتواند از سایهٔ گذشتهٔ خویش فرار کند.
نویسنده: م. کهریزنوی:




