وزیر اقتصاد طالبان در گفتوگو با رسانهی جاپانی، با دست خالی اما پر از ادعا، از کشور جاپان خواست حکومتشان را به رسمیت بشناسد و سرمایهگذاری کند. اما واقعیت این است که مشروعیت با گدایی سیاسی و انکار واقعیتهای تلخ به دست نمیآید. حکومتی که زنان را از تحصیل محروم، اقوام غیرپشتون را کوچ اجباری، و مذهب برحق جعفری را لغو میکند، نه مشروعیت دینی دارد، نه قانونی و نه انسانی. طالبان، همچون امریکا که آنها را بر مسند قدرت نشاند، شریک یک فریب تاریخی علیه مردم افغانستاناند.
چهار سال پس از تسلط دوباره طالبان، این گروه همچنان در جستجوی مشروعیتی است که هرگز آن را به دست نیاوردهاند. دینمحمد حنیف، وزیر اقتصاد طالبان، در گفتوگو با رسانهی «اناچکی» جاپان، خواستار بهرسمیتشناسی حکومت طالبان شد و از شرکتهای جاپانی دعوت کرد که در افغانستان سرمایهگذاری کنند. او در همان حال، ادعاهای نقض حقوق زنان را رد کرد و وضعیت امنیتی را «بهبود یافته» توصیف نمود. اما پرسش اینجاست: آیا واقعاً امنیت و عدالت در افغانستان برقرار است؟ آیا محرومسازی زنان، کوچ اجباری اقوام، و حذف حقوق شهروندی میتواند مشروعیت بسازد؟
آقای حنیف! مشروعیت یک حکومت با گدایی سیاسی و سفرهای تبلیغاتی به دست نمیآید. مشروعیت یعنی پشتوانهی مردمی، یعنی رضایت اکثریت شهروندان، یعنی احترام به قانون اساسی و حقوق بشر. هیچ کشوری، حتی متحدان استراتژیک امریکا، حاضر به رسمیت شناختن شما نشدهاند، چرا که فاقد این پایهها هستید. شما نه انتخاباتی برگزار کردهاید، نه صدای مردم را شنیدهاید و نه حتی به حقوق ابتدایی انسانها احترام گذاشتهاید. رسمیت جهانی با رأی مردم میآید، نه با درخواست تلویزیونی.
شما از بهبود وضعیت امنیتی سخن میگویید، اما چه امنیتی؟ در حالی که هر از چندگاهی در مناطق شیعهنشین بمبگذاری میشود، شما در بامیان و شمال افغانستان اقوام غیرپشتون را از خانه و زمینشان کوچ اجباری میدهید و کوچیهای وابسته به قوم خودتان را جایگزین میکنید. این چه نوع امنیتی است؟ امنیت برای یک قوم خاص و برای اتباع خارجی؟ امنیتی که بر خون و اشک مردم بنا شده، امنیت نیست؛ ستم و تبعیض است.
شما ادعا میکنید که «عنعنات دینی» باید محترم شمرده شود و نقض حقوق زنان را انکار میکنید. اما این چه نوع توجیه نابخردانهای است؟ عنعنهی شما با اسلام حقیقی تفاوتی فاحش دارد. اسلام صریحاً بر برابری زن و مرد در طلب دانش تأکید کرده است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة.» یعنیکسب دانش بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.
قرآن نیز میفرماید:«هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ.» (زمر، ۹) آیا آنان که میدانند با آنان که نمیدانند برابرند؟
طالبان، با بستن دروازههای علم بر روی زنان و دختران، نه تنها با این آیات و احادیث مخالفت میکنند، بلکه آیندهی افغانستان را نیز در زنجیر جهل نگاه میدارند.
امریکا بیست سال با شعار مبارزه با تروریزم و دموکراسی در افغانستان حضور داشت، اما در نهایت همان گروهی را که تروریست میخواند، دوباره بر سر قدرت نشاند. این خیانت، سندی است بر سیاست دوگانه و ریاکارانه واشنگتن که همواره در جهان از تروریزم به عنوان ابزار استفاده کرده است. امروز طالبان، فرزند همان معاملهی سیاه است؛ معاملهای که قربانی اصلیاش مردم افغانستاناند.
طالبان با حذف عنوان «سرپرست»، با گدایی رسمیت از کشورهای خارجی، و با انکار حقیقتهای روشن، تنها یک چیز را ثابت کردهاند: آنها نه مشروعیت دارند و نه در پی مشروعیت واقعیاند. آنان تنها به دنبال تحکیم قدرت قبیلهای خود هستند.
اما حقیقت این است که مشروعیت، با انتخابات آزاد، رعایت حقوق همه شهروندان، تضمین حقوق زنان، احترام به مذاهب، و ایجاد امنیت واقعی به دست میآید. طالبان امروز در برابر وجدان تاریخ و ملت افغانستان محکوماند. و همانگونه که ظلم و جهل هیچگاه پایدار نمانده، این استبداد نیز روزی فرو خواهد پاشید. آینده افغانستان به دست ملتی رقم خواهد خورد که از چنگال استبداد عبور کند و عدالت، دانش و آزادی را بنیان حکومت خود سازد.
نویسنده: م. کهریزنوی