گزارشها از ولایت خوست حاکی از آن است که یک کودک ۱۳ ساله، در حضور مردم و با نظارت نیروهای طالبان، حکم قصاص قاتل اعضای خانوادهاش را با شلیک گلوله اجرا کرده است. این رویداد واکنشهای گستردهای را در میان فعالان حقوق بشر، نهادهای مدنی و کارشناسان برانگیخته است. برای بررسی این مسئله باید از دو منظر متفاوت اما مکمل دین اسلام و روان شناسی کودک به آن نگریست.
اجرای حکم قصاص در ملأ عام توسط یک کودک ۱۳ ساله در ولایت خوست، موجی از واکنشهای جهانی و داخلی را برانگیخت. در حالیکه طالبان آن را «اجرای عدالت اسلامی» میخوانند، علمای دین و روان شناسان این رویداد را نقض آشکار اصول شریعت و حقوق کودک میدانند. این یاد داشت با تکیه بر منابع معتبر اسلامی و روانشناسی رشد، به بررسی این واقعه از دو منظر «فقه و اخلاق اسلامی» و «روانشناسی کودک» میپردازد.
مقدمه:
در یکی از تلخترین صحنههای هفتهی اخیر، یک کودک ۱۳ ساله در حضور صدها نفر در ورزشگاه مرکزی ولایت خوست، قاتل اعضای خانوادهاش را با شلیک گلوله قصاص کرد. این حادثه، که به دستور و نظارت دستگاه قضایی طالبان صورت گرفته، پرسشهای عمیقی را درباره معنای عدالت، مفهوم قصاص، و حدود اخلاقی اجرای احکام دینی برانگیخته است.
آیا شریعت اسلام اجازه میدهد کودکی که هنوز به بلوغ شرعی و عقلی نرسیده، دست به کشتن انسان دیگری بزند؟
و از سوی دیگر، چنین تجربهای چه پیامدهای روانی و اجتماعی برای آن کودک و جامعه دارد؟
برای یافتن پاسخ، باید از دو چشمانداز بنیادین، «اسلام و روانشناسی علم رشد انسان» به موضوع نگریست.
بخش اول: دیدگاه اسلام درباره قصاص و بلوغ شرعی
قصاص در اسلام، حقی است برای خانواده مقتول، نه ابزاری برای نمایش قدرت یا انتقام جویی. قرآن کریم با صراحت این حکم را بیان کرده است:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى» (سوره بقره، آیه ۱۷۸)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! بر شما قصاص در مورد کشتهشدگان مقرر شد.
اما همین آیه در ادامه به بخشش و احسان توصیه میکند:
«فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ»
(بقره، ۱۷۸)
ترجمه: و هر کس از سوی برادر دینیاش (قاتل) بخشیده شود، باید به نیکی از او پیروی کرده و با احسان دیه را ادا کند.
این آیه نشان میدهد که روح قصاص در اسلام، عدالت همراه با رحمت است، نه انتقام!
منابع فقهی:
در فقه شیعه و اهلسنت، شرط اجرای قصاص آن است که مجری آن بالغ، عاقل و مختار باشد.
• علامه حلی در قواعد الأحکام مینویسد:
«لا یقتصّ الصبیّ ولا المجنون، لأنهما غیر مکلّفین»؛
یعنی کودک و دیوانه نمیتوانند قصاص کنند، زیرا تکلیف شرعی ندارند.
• ابن قدامه حنبلی در المغنی نیز میگوید:
«ولا یجوز أن یقتصّ الصبیّ لأن القصاص من حقوق الله والعباد، فلا یتولاّه غیر المکلّف.»
ترجمه: کودک حق اجرای قصاص ندارد، زیرا این حق الهی و مردمی است و تنها مکلف میتواند آن را انجام دهد.
بعد اخلاقی:
پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
«ارحموا من فی الأرض یرحمکم من فی السماء» (صحیح ترمذی، حدیث ۱۹۲۴)
ترجمه: بر اهل زمین رحم کنید تا آنکه در آسمان است بر شما رحم آورد.
این حدیث نشان میدهد که اسلام عدالت را در بستر رحمت میخواهد، نه در هیئت انتقام و خشونت.
بنابراین، سپردن اسلحه به دست کودکی که هنوز در مسیر رشد عاطفی است، از نظر فقهی و اخلاقی باطل و گناهآلود است و نوعی سوءاستفاده از احساسات کودکانه در قالب دین به شمار میرود.
بخش دوم: پیامدهای روانشناختی قصاص توسط کودک
روانشناسی رشد و علوم اعصاب تأکید میکنند که تا حدود سن ۲۵ سالگی، مغز انسان، به ویژه بخش پیشپیشانی (Prefrontal Cortex) که مسئول قضاوت، کنترل هیجان و تصمیمگیری اخلاقی است، در حال رشد و تکامل است.
یک نوجوان ۱۳ ساله هنوز در مرحلهی «نوجوانی اولیه» قرار دارد و درک او از عدالت و اخلاق بسیار احساسی، ناپایدار و وابسته به تجربههای بیرونی است.
اجرای اعدام در چنین سنی، نه تنها توان روانی او را فراتر از ظرفیتش به کار میگیرد، بلکه میتواند آسیبهای مادامالعمر روانی بر جای بگذارد..
پژوهشها و منابع علمی:
• بر اساس گزارش American Psychological Association (APA, 2020)، کودکانی که شاهد یا عامل خشونت مرگ بار هستند، به احتمال ۶۰٪ دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میشوند.
• در کتاب On Killing اثر «دیو گروسمن» (Grossman, 1995) آمده است:
«انسان برای کشتن ساخته نشده است. اگر مجبور شود، روان او به طرز عمیقی میشکند و تا پایان عمر با احساس گناه و اضطراب زندگی میکند.»
• گزارش UNICEF (2022) نیز هشدار میدهد که استفاده از کودکان در اقدامات خشونتآمیز، باعث از بین رفتن حس همدلی، قساوت زودرس، و بیثباتی عاطفی مزمن میشود.
علائم روانی شایع در چنین کودکی::
1. کابوسها و تصاویر مکرر از صحنه قتل
2. احساس گناه و اضطراب مداوم
3. بیاعتمادی به انسانها
4. پرخاشگری یا انزوای اجتماعی
5. بحران هویت اخلاقی در بزرگسالی
در روانشناسی، این حالت را Moral Injury یا «آسیب وجدان اخلاقی» مینامند؛ یعنی فرد احساس می کند در انجام عملی که از نظر درونی خطاست، نقش داشته و این او را تا سالها دچار تضاد درونی میکند.
بخش سوم: بعد انسانی و اجتماعی
اجرای چنین احکامی در حضور عام، آنهم با مشارکت کودک، در واقع نمایشی از خشونت سازمانیافته است. هدف آن نه اجرای عدالت، بلکه ایجاد ترس، تثبیت اقتدار و عادیسازی خشونت در ذهن جامعه است.
در حالیکه اسلام، حتی در جهاد، به رعایت کرامت انسان توصیه کرده است. چنانکه پیامبر (ص) فرمودند:
«لا تقتلوا شیخاً فانیاً ولا طفلاً صغیراً ولا امرأةً.» (سنن ابیداود، حدیث ۲۶۱۴)
ترجمه: پیرمرد ناتوان، کودک و زن را مکشید.
وقتی چنین رحمتی در جنگ لازم است، چگونه میتوان خشونت را به کودک آموخت و آن را عدالت نامید؟
نتیجهگیری:
از مجموعه مبانی فقهی، اخلاقی، انسانی و روانشناختی به روشنی برمیآید که اجرای حکم قصاص توسط کودک ۱۳ ساله در خوست، نه با احکام شریعت اسلام سازگار است و نه با اصول روانشناسی رشد انسان و نه با وجدان اخلاقی بشری.
در نگاه اسلامی، اجرای قصاص تنها در صورتی مشروع است که مجری آن بالغ، عاقل و دارای اختیار کامل باشد. کودک ۱۳ ساله نه از نظر فقهی مکلف است و نه از نظر عقلی در مرحلهای قرار دارد که معنای عدالت، بخشش یا انتقام را بهدرستی درک کند. بر پایهی منابع معتبر فقهی، از جمله قواعد الأحکام علامه حلی و المغنی ابن قدامه، اجرای قصاص توسط نابالغ، فاقد مشروعیت شرعی است.
از نظر اخلاق اسلامی نیز، پیامبر اسلام(ص) بر رحمت و عفو تأکید داشتهاند:
«ارحموا من فی الأرض یرحمکم من فی السماء» (صحیح ترمذی، حدیث ۱۹۲۴)
ترجمه: بر اهل زمین رحم کنید تا آنکه در آسمان است بر شما رحم آورد.
این آموزهها نشان میدهد که عدالت در اسلام با روح رحمت، تربیت و بازسازی اخلاقی جامعه معنا مییابد، نه با ترویج خشونت در چهرهی کودکانی که هنوز در مسیر رشد انسانی خودند.
از سوی دیگر، از منظر روانشناسی رشد، مشارکت کودک در قتل یا اعدام، نوعی آسیب روانی شدید (Trauma) محسوب میشود که میتواند آثار ماندگاری همچون اضطراب، احساس گناه، کابوس، پرخاشگری و از بین رفتن حس همدلی را در پی داشته باشد. یافتههای American Psychological Association (2020) و گزارش UNICEF (2022) نشان میدهند که کودکانی که در رویدادهای خشونت آمیز مشارکت داده میشوند، در آینده دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و آسیب وجدان اخلاقی (Moral Injury) خواهند شد.
از اینرو، این رویداد نه اجرای عدالت، بلکه تحریف عدالت و قربانیکردن کودک در صحنهی خشونت سیاسی است. سپردن سلاح به دست کودک بهنام دین، چیزی جز بیحرمتی به دین و انسان نیست. این عمل نه تنها با روح قرآن و سنت پیامبر(ص) منافات دارد، بلکه وجدان انسانی را نیز میآزارد و روان نسل آینده را زخمی میکند.
اسلام، عدالت را در کنار رحمت و عقلانیت میخواهد، نه در هیاهوی خون و انتقام.
کودک، در نگاه اسلام، امانت الهی است، نه ابزار اجرای خشونت.
و جامعهای که کودکانش را به صحنهی اعدام میفرستد، در حقیقت به آیندهی خود تیر میزند.
حادثهی خوست باید زنگ هشداری باشد برای همهی ما که عدالت را از مسیر رحمت و تربیت انسانی بازتعریف کنیم؛ تا دین، بهانهی خشونت نشود و کودک، قربانی انتقام نگردد.
منابع:
۱. قرآن کریم، سوره بقره، آیات ۱۷۸–۱۷۹.
۲. علامه حلی، قواعد الأحکام فی معرفة الحلال و الحرام.
۳. ابن قدامه مقدسی، المغنی فی فقه الإمام أحمد بن حنبل.
۴. صحیح ترمذی، حدیث ۱۹۲۴.
۵. سنن ابیداود، حدیث ۲۶۱۴.
۶. American Psychological Association (APA). Handbook of Developmental Psychology, 2020.
۷. Grossman, D. (1995). On Killing: The Psychological Cost of Learning to Kill in War and Society.
۸. UNICEF (2022). Child Soldiers and Trauma Report.


