کودکیِ گمشده در سایهٔ قدرت و فقر؛ از کابل تا غزه

روز جهانی کودک، یادآور مسئولیت مشترک انسان‌ها در پاسداری از معصوم‌ترین مخلوقات خداست؛ اما در افغانستان، این روز بیش از آنکه جشن باشد، مرثیه‌ای است بر کودکی‌های بر باد رفته. سرزمینی که روزگاری شعار «بازسازی» و «حقوق بشر» را بر دیوارهای ویرانش نوشتند، امروز گورستان آرزوهای میلیون‌ها کودک گرسنه، بی‌پناه و کارگر است.
کودکیِ گمشده در سایهٔ قدرت و فقر؛ از کابل تا غزه

نویسنده: ز. نظری

در روز جهانی کودک، جهان از حقوق کودکان سخن می‌گوید، اما در افغانستان، میلیون‌ها کودک در خیابان‌ها، معادن و کارگاه‌ها، زیر بار فقر، جنگ، سوءتغذیه و بی‌عدالتی خم شده‌اند. از جمهوریت تا طالبان، از کاخ سفید تا تل‌آویو، قدرت ‌مداران جهان کودک را فراموش کرده‌اند. این مقاله، نگاهی عمیق و چالشی دارد بر ریشه‌های این فاجعه انسانی از خیانت امریکا و دولت‌های دست‌نشانده‌اش تا بی‌کفایتی طالبان و سکوت جهان در برابر کودک‌کشی اسرائیل در غزه.

بیستم نوامبر، روز جهانی کودک، یادآور مسئولیت مشترک انسان‌ها در پاسداری از معصوم‌ترین مخلوقات خداست؛ اما در افغانستان، این روز بیش از آنکه جشن باشد، مرثیه‌ای است بر کودکی‌های بر باد رفته. سرزمینی که روزگاری شعار «بازسازی» و «حقوق بشر» را بر دیوارهای ویرانش نوشتند، امروز گورستان آرزوهای میلیون‌ها کودک گرسنه، بی‌پناه و کارگر است.

در خیابان‌های کابل و هرات، کودکان ده ‌ساله با دستان لرزان در سرمای سوزناک، پلاستیک و خودکار می‌فروشند تا نانی برای خانواده بیاورند. در معادن زغال ‌سنگ بامیان و سمنگان، کودکانی نفس می‌کشند که هنوز معنای زندگی را نیاموخته‌اند. و در غزه، کودکانی زیر بمباران اسرائیل خاکستر می‌شوند، در حالی که جهان، به ‌ویژه امریکا، در نقش مدافع حقوق بشر، تنها نظاره ‌گر است.

امریکا با شعار «دمکراسی، حقوق بشر و مبارزه با تروریزم» وارد افغانستان شد، اما آنچه به‌جا گذاشت نه دموکراسی، نه مبارزه با تریزیم بلکه ویرانه‌ای از فقر، فساد، و نسل‌های سوخته بود.

این قدرت امپریالیستی، به‌جای ساختن نهادهای پایدار آموزشی و حمایتی برای کودکان، میلیاردها دالر را در حلقه‌های مافیایی و سیاسی سرازیر کرد که دست ‌نشانده‌هایش از حامد کرزی تا اشرف غنی و تیم هایشان تنها به ساخت قصر و قدرت و حفظ کرسی خود پرداختند.

امریکا پس از بیست سال حضور، با بی‌مسئولیتی کامل افغانستان را ترک کرد و حکومت را به همان گروهی سپرد که دو دهه پیش آن را «تروریست» می‌خواند. این خروج، نه پایان جنگ، بلکه آغاز رنج کودکان بود.

در سایه فقر ۹۰ درصدی مردم افغانستان، کودکان نخستین قربانیان سیاست‌های خائنانه واشنگتن شدند؛ کودکانی که امروز نان را با اشک، و کودکی را با کار و رنج معاوضه می‌کنند.

دولت‌های موسوم به جمهوریت که با حمایت غرب و به ‌ویژه امریکا بر سر کار آمدند، هرگز دغدغه کودکان را نداشتند.

در زمان جمهوریت قانون حمایت از حقوق کودک چهار بار در مجلس نمایندگان مطرح شد و هر بار قربانی جدال‌های بی‌ثمر شد. در این سال‌ها، نه قانون اجرا شد، نه حمایت روانی و اجتماعی شکل گرفت، نه فقر کاهش یافت.

در حالی که آمار نشان می‌داد بیش از سه میلیون کودک در جاده‌ها کار می‌کردند و سه و نیم میلیون آنها از آموزش محروم‌ بودند، حکومت‌های غنی و کرزی سرگرم رقابت‌های قومی، فساد مالی و سفرهای دیپلماتیک بودند.

از منظر اسلامی نیز این دولت‌ها مسئولیتی سنگین بر دوش داشتند، چراکه رسول اکرم(ص) فرمودند: «کسی که بر کودکان و ضعیفان رحم نکند، مشمول رحمت خدا نخواهد شد.»

بی‌توجهی به کودکان در حقیقت بی‌احترامی به انسانیت و انحراف از روح اسلام است.

طالبان با شعار عدالت و شریعت آمدند، اما نتیجه، افزایش فقر، بیکاری و سوءتغذیه بود. آنان نه تنها مکاتب لیسه دخترانه را بستند و نیمی از کودکان را از آموزش محروم کردند، بلکه با تعلیق قانون اساسی و قوانین کار، زمینه استثمار کودکان را گسترده‌تر ساختند.

گزارش‌های سازمان ملل نشان می‌دهد که حدود بیش از ۲۰ درصد از کودکان افغانستان امروز در بازار کار حضور دارند و بیش از سه و نیم میلیون کودک از لاغری حاد رنج می‌برند.

در حکومت طالبان، کار کودک نه یک پدیده استثنایی، بلکه واقعیتی روزمره است. کودکی در کابل پلاستیک می‌فروشد، دیگری در ننگرهار کفش واکس می‌زند، و سومی در مزار آجر می‌پزد.

آینده‌ای که باید با کتاب و بازی ساخته شود، اکنون با عرق، رنج و فقر نوشته می‌شود.

در حالی که کودکان افغانستان از گرسنگی می‌میرند، کودکان فلسطین از آتش و باروت. اسرائیل با پشتیبانی بی‌شرمانه امریکا، هزاران کودک را در غزه به شهادت رسانده است.

کودکان فلسطینی در کودکستان، مکاتب، شفاخانه‌ها و حتی آغوش مادرانشان هدف حملات موشکی قرار می‌گیرند.

این کودک ‌کشی سازمان ‌یافته، نه تنها نقض فاحش حقوق بشر، بلکه لکه ننگی بر پیشانی تمدن مدرن است. وقتی جهان مدعی حقوق بشر در برابر این جنایت سکوت می‌کند، دیگر سخن گفتن از عدالت، مفهومی تهی و ریاکارانه دارد.

امروز هر کودکی که در غزه جان می‌دهد، نشانی است از شکست وجدان جمعی بشریت و سقوط اخلاق جهانی.

کودکان، نه تنها گل‌های زندگی، بلکه پایه‌های آینده هر ملت‌اند. جامعه‌ای که کودکانش را فراموش کند، در حقیقت آینده خود را دفن کرده است.

بی‌توجهی به آموزش، تغذیه و امنیت روانی کودکان، به معنای فروپاشی تدریجی تمدن است.

دین مقدس اسلام، انسان‌گرایی و خرد جمعی، همگی بر یک اصل مشترک تأکید دارند: «کودک محور آینده است.»

از منظر دینی، کودکان امانت خداوندند، و از منظر انسانی، مقدس‌ترین موجودات روی زمین‌اند. اگر امروز در افغانستان کودکان در خیابان‌ها کار می‌کنند، در حقیقت جامعه‌ای کار می‌کند که از معنای انسانیت جدا افتاده است.

روز جهانی کودک برای افغانستان و تمام جهان، نه روز جشن، بلکه روز شرم است، شرم از جهانی که هنوز کودکانش برای زنده‌ ماندن کار می‌کنند، می‌میرند و بی‌صدا فریاد می‌کشند.

افغانستان از جمهوریت تا طالبان، از کرزی تا غنی و از واشنگتن تا کابل، شاهد خیانت‌های پی‌درپی به نسل آینده کشور بوده است.

امریکا و متحدانش باید پاسخ دهند که کدام آزادی را آوردند وقتی کودکان افغانستان در فقر به دنیا می‌آیند و در کارگاه می‌میرند؟

و اسرائیل و حامیانش باید بدانند که کودک ‌کشی در غزه، نه فقط جنایت جنگی، بلکه خیانت به انسانیت است. در جهانی که سیاست جای محبت را گرفته است، تنها بازگشت به وجدان، ایمان و خرد می‌تواند کودکی را نجات دهد.

باشد که روزی همه کودکان این سرزمین و سراسر جهان، در سایه صلح، عدالت و آموزش، نه در خیابان‌ها، بلکه در صنف‌های درس، در امنیت و امید نفس بکشند.

آرزوی ما برای کودکان جهان: کودکی امن، نانی گرم، و فردایی روشن!

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x