هفتم ثور(اردیبهشت) سالروز کودتای خونین حزب دموکرات خلق بر علیه حکومت وقت به ریاست محمد داوود خان بود که در پی این کودتا، زمینه ورود نظامی شوروی سابق به خاک افغانستان فراهم شد.
حزب دموکراتیک خلق افغانستان، حزب چپ، طرفدار و پیرو حزب کمونیست شوروی بود که ۹ سال پس از تاسیس به واسطه کودتا قدرت سیاسی را در کشور به دست گرفت و پس از ۱۴ سال، متلاشی شد.
هر چند عواملی همچون ترور (میراکبر خیبر)، زمینهساز و بهانه «کودتای ۷ ثور» شد اما اسناد و اطلاعات دقیقی در خصوص چگونگی این اتفاق و عاملان اصلی آن هیچگاه منتشر نشد.
با این وجود میتوان از شواهد تاریخی و اعترافاتی که سال ها پس از این واقعه توسط برخی از سران حکومت کمونیستی منتشر شد اینگونه نتیجه گرفت که شوروی سابق برای رسیدن به اهداف نظامی و سیاسی خویش در این اتفاق نقش مؤثری داشته است.
به عنوان مثال پس از مدتی «ببرک کارمل» که در سال ۱۳۵۸ خورشیدی بعد از تجاوز شوروی به افغانستان به قدرت رسید، «سلیمان لایق» و برخی دیگر از سران پرچم، مدعی شدند که خیبر به وسیله شوروی کشته شد تا بهانهای برای کودتا فراهم شود.
به هر حال مراسم خاکسپاری خیبر تبدیل به تظاهراتی بر ضد حکومت وقت شد و داوود خان که از تظاهرات گسترده حزب دموکراتیک خلق به وحشت افتاده بود دستور دستگیری «نور محمد ترهکی»، «ببرک کارمل»، «شاه ولی»، «دستگیر پنجشیری»، «عبدالحکیم شرعی» و «ضمیر صافی» را صادر کرد.
در این میان اما مجری اصلی کودتا یعنی (حفیظ الله امین) به دلایل نامعلومی در لیست بازداشت شدگان قرار نگرفت و یا بازداشت وی به تویق افتاد و این خود زمینه را برای اجرای کودتای خونین در کاخ ریاست جمهوری فراهم آورد.
در این میان از یک سو داوودخان پیش از انجام کودتای کمونیستی و در زمان قدرت، متمایل به شوروی و حزب «دموکراتیک خلق افغانستان» بود و هرگز آماده نفوذ کرملین در افغانستان نبود و از سوی دیگر در ترکیب کابینه خود سمت وزارت دفاع را به حزب دموکراتیک خلق که همسو و حامی نظام کمونیستی بود، داده بود.
به این ترتیب کودتا در روز ۷ ثور، آغاز شد، همان کسانی که به سمتهای ارشد دفاعی افغانستان منصوب شده بودند با پرتاب نخستین موشک به وزارت دفاع ارتباط رئیس جمهور با رئیس ستاد ارتش که همسو با داوودخان بود را قطع کردند و در نهایت پس از مقاومتی که چندان به طول نیانجامید، اولین رئیس جمهور افغانستان به همراه ۳۰ عضو خانواده و دستکم ۲ هزار محافظ خود به دست ارتش کشته شد و اینگونه بساط جمهوریت نوپا در افغانستان برچیده شد و حاکمیت احزاب کمونیستی جای آن را گرفت.
اما این اتفاقات مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی در همسایه غربی افغانستان به رهبری امام خمینی بود و از سوی دیگر مردم افغانستان که قریب به صد در صد آنان مسلمان بودند، حاکمیت نظام ضد دینی و کمونیستی را بر نتافتند و وقایع بزرگتری رخ داد که پس از گذشت کمتر از یک دهه، منجر به فروپاشی نظام کمونیستی در افغانستان شد.
بنابراین میتوان گفت کودتای هفت ثور در افغانستان در واقع زمینه ساز آغاز تقابل رسمی میان دو تفکر اسلامی و کمونیستی بود و اتفاقات پس از شکست نظام کمونیستی در افغانستان که نقش مهمی در فروپاشی نظام شوروی سابق داشت، به خوبی نشان داد که هیچ تفکری در مقابل مقاومت اسلامی تاب نخواهد آورد.