کابل، پایتخت افغانستان، در آستانه فاجعهای خاموش قرار گرفته است؛ فاجعهای که چنانچه بهموقع مهار نشود، میتواند زندگی میلیونها نفر را به ورطه نابودی بکشاند. هشدار اخیر برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد، مبنی بر کاهش شدید منابع آب زیرزمینی در این شهر، زنگ خطر جدی برای جامعه افغانستان و نهادهای بینالمللی بهشمار میرود.
طبق اعلام این نهاد، حدود شش میلیون نفر از ساکنان کابل در معرض خطر بیآبی قرار دارند؛ خطری که دیگر صرفاً یک پیشبینی نگرانکننده نیست، بلکه بر پایه دادههای واقعی و میدانی استوار است. خشک شدن نزدیک به نیمی از چاههای زیرزمینی و غیرقابلاستفاده شدن حدود ۸۰ درصد از منابع باقیمانده بهدلیل آلودگی با فاضلاب، آرسنیک و شوری، تنها بخشی از نشانههای بحران است.
این وضعیت وخیم، حاصل ترکیبی از عوامل اقلیمی، جمعیتی و مدیریتی است. در سالهای اخیر، کاهش چشمگیر بارشهای زمستانی – تا بیش از ۶۰ درصد – در کنار خشک شدن مخازن طبیعی مانند قرغه و شاهوعروس، ظرفیت منابع آبی کابل را به شدت کاهش داده است. اما اقلیم تنها عامل این بحران نیست. رشد شتابان جمعیت کابل – از کمتر از یک میلیون نفر در سال ۲۰۰۱ به بیش از شش میلیون نفر در حال حاضر – نیز فشار بیسابقهای بر منابع محدود آب وارد کرده است.
بخش زیادی از این رشد، ناشی از بازگشت گسترده مهاجران افغان از کشورهای همسایه است که اغلب برای یافتن فرصتهای زندگی و امنیت نسبی، راهی کابل میشوند. با توجه به تمرکز امکانات و مشاغل در این شهر، مهاجران بهجای پراکنده شدن در مناطق مختلف، عمدتاً در کابل ساکن میشوند؛ امری که در غیاب برنامهریزی مناسب شهری، بحران را تشدید کرده است.
در کنار این عوامل، سوءمدیریت منابع آبی و توقف پروژههای زیربنایی نیز وضعیت را بحرانیتر ساخته است. طرحهایی مانند خط لوله انتقال آب از پنجشیر و ساخت سد شاهتوت که قرار بود بخشی از بار آبی کابل را کاهش دهند، بهدلیل کمبود بودجه یا بنبستهای سیاسی به حالت تعلیق درآمدهاند. در چنین شرایطی، سازمان ملل هشدار داده که کابل ممکن است به نخستین پایتخت مدرن جهان تبدیل شود که کاملاً از آب آشامیدنی محروم گردد. این هشدار صرفاً یک شعار رسانهای نیست، بلکه بیانگر احتمال واقعی وقوع یک فاجعه انسانی است که پیامدهای آن فراتر از کمآبی خواهد بود و ممکن است به فروپاشی نظم اجتماعی و بروز تنشهای شدید منجر شود.
برای مهار این بحران، اقداماتی فوری و همهجانبه لازم است؛ از جمله سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای آبرسانی و بازیافت آب، تقویت همکاری میان نهادهای مسئول، اصلاح سیاستهای شهری برای کاهش تمرکز جمعیت در کابل، و گسترش آگاهی عمومی درباره استفاده بهینه از منابع آبی. این مداخلات، علاوه بر حمایت بینالمللی، نیازمند اراده سیاسی، شفافیت اجرایی و مشارکت فعال مردم افغانستان است.
بحران آب کابل صرفاً یک مشکل زیستمحیطی نیست، بلکه بازتابی از بحران در نظام حکمرانی، مدیریت شهری و فقدان برنامهریزی راهبردی است. اگر امروز چارهای اندیشیده نشود، فردا نهتنها از آب، بلکه از ثبات و آیندهای پایدار در کابل نیز نشانی نخواهد بود.