تحولات اخیر در روابط پاکستان و طالبان نشان میدهد که سیاست منطقهای در قبال افغانستان وارد مرحلهای تازه شده است؛ مرحلهای که در آن، اسلامآباد از جایگاه شریک سنتی طالبان فاصله گرفته و آرامآرام بهسوی تعامل با جبهههای مخالف آنها متمایل میشود.
نشانههای این تغییر نه تنها در رفتارهای دیپلماتیک پاکستان، بلکه در اظهارات مقامهای سابق و فعلی این کشور نیز دیده میشود. سخنان آصف درانی، نماینده ویژه پیشین پاکستان در امور افغانستان، که تأکید کرده «کنترل اوضاع از توان طالبان خارج شده»، بازتاب رویکردی است که امروز در بسیاری از نهادهای امنیتی و تحلیلگران منطقهای شنیده میشود.
جوامع اطلاعاتی و امنیتی منطقه به این جمعبندی رسیدهاند که حضور بیش از بیست گروه تروریستی در افغانستان و رشد بیسابقه شبکههای جهادی، تهدیدی فراتر از مرزهای افغانستان ایجاد کرده است. عواملی که موجب شده اسلامآباد بیش از هر زمان دیگری احساس خطر کند عبارتند از:
-
افزایش فعالیت داعش خراسان
-
گسترش تحرکات گروههای آسیای میانه
-
قدرتگیری تحریک طالبان پاکستان (TTP)
هرچند پاکستان طی دو دهه گذشته نقش مهمی در حمایت از طالبان داشته، اما اکنون همین گروه به عامل بیثباتی و ناامنی در داخل پاکستان تبدیل شده است.
گزارشهای غیررسمی اخیر درباره تماسهای پنهانی پاکستان با رهبران اپوزیسیون افغانستان—از جمله احمد مسعود و جنرال یاسین ضیا—و درخواست برای ایجاد دفاتر سیاسی در خاک پاکستان، اگر درست باشد، نشاندهنده چرخشی عمیق در سیاست خارجی این کشور است.
اسلامآباد که سالها تلاش داشت با طالبان بهعنوان متحد استراتژیک کار کند، اکنون به این نتیجه رسیده که ادامه این مسیر نهتنها منافع امنیتیاش را تأمین نمیکند، بلکه هزینههای بلندمدتی بر آن تحمیل خواهد کرد.
در همین حال، کشورهای دیگری مانند روسیه و برخی اعضای اتحادیه اروپا نیز نگرانی خود را از حضور شبکههای تروریستی در افغانستان ابراز کردهاند. همصدایی این بازیگران در انتقاد از وضعیت امنیتی افغانستان، بیانگر شکلگیری یک نگرانی مشترک منطقهای است.
این نگرانی زمانی برجستهتر میشود که روابط طالبان و پاکستان به پایینترین سطح در سالهای اخیر رسیده و موارد زیر به بخشی ثابت از روابط دو طرف بدل شده است:
-
درگیریهای مرزی مکرر
-
توقف تجارت و مبادلات
-
هشدارهای امنیتی پیدرپی
در چنین فضایی، نزدیک شدن اسلامآباد به جریانهای مخالف طالبان نهتنها یک اقدام تاکتیکی، بلکه بخشی از یک استراتژی بلندمدت به نظر میرسد. پاکستان میکوشد در کنار فشار بر طالبان، یک گزینه جایگزین را نیز در دسترس داشته باشد؛ گزینهای که بتواند در صورت تشدید بحران سیاسی در افغانستان یا کاهش بیشتر مشروعیت طالبان، نقشآفرینی کند.
برای اپوزیسیون افغانستان نیز این فرصت تازهای است تا پس از سالها فشار، سکوت و پراکندگی، بار دیگر در سطح منطقهای مطرح شود و جایگاهی سیاسی برای خود تعریف کند.
مجموعه این تحولات گواه آن است که وضعیت کنونی افغانستان در نقطهای حساس قرار دارد. نه طالبان توان مهار بحرانهای امنیتی و سیاسی را دارند و نه کشورهای منطقه مایلاند بهطور منفعل شاهد گسترش ناامنی و افراطگرایی باشند.
از همینجا میتوان گفت که چرخش سیاست پاکستان، تنها یک تغییر موضع ساده نیست؛ نشانهای است از آغاز یک فصل جدید در معادلات افغانستان و منطقه؛ فصلی که در آن نقش اپوزیسیون بار دیگر در حال برجستهشدن است و طالبان با مجموعهای از فشارهای تازه روبهرو میشوند.




