دو حادثه تلخ در ولایت سمنگان طی دو روز گذشته، بار دیگر آسیبپذیری عمیق صنعت معدنکاری در افغانستان را نمایان ساخت. ریزش معادن زغالسنگ در درهصوف بالا که منجر به کشته شدن دو معدنکار شد، تنها نمونهای از فاجعهای است که مکرراً در سرتاسر کشور تکرار میشود. این وقایع پیوسته، پرسش بنیادینی را مطرح میکند: چرا معادن افغانستان اینچنین قربانی میگیرد؟
غیاب استانداردهای ایمنی، بنیادیترین عامل این مأساه و فاجعه محسوب میشود. استخراج معادن در افغانستان عمدتاً بدون رعایت حداقل ملزومات فنی و ایمنی انجام میپذیرد. کارگران بدون تجهیزات حفاظتی کافی و در محیطی فاقد سیستمهای هشدار مناسب، جان خود را در معرض خطر قرار میدهند. این شرایط نه تنها جان انسانها را تهدید میکند، بلکه بازدهی اقتصادی معادن را نیز به شدت کاهش میدهد.
استخراج سنتی و فاقد دانش تخصصی، دومین چالش اساسی است. معدنکاری در بسیاری افغانستان همچنان با روشهای کهن و غیرعلمی انجام میشود، بدون آنکه از فناوریهای نوین و دانش مهندسی معدن بهرهمند شود. این رویکرد عقبمانده، نه تنها خطرات ایمنی را افزایش میدهد، بلکه از ظرفیت واقعی ذخایر معدنی کشور نیز کاسته و منابع ملی را تلف میکند.
نبود نظارت دولتی موثر و اجرای قوانین ایمنی، سومین عامل کلیدی محسوب میشود. معادن اغلب بدون مجوزهای لازم و نظارت کارشناسان مجاز فعالیت میکنند. این خلاء نظارتی، زمینه را برای تکرار حوادث مرگبار فراهم میآورد.
کمبود سرمایهگذاری و عدم حضور شرکتهای معتبر بینالمللی، از دیگر موانع جدی است. صنعت معدنکاری مدرن، نیازمند سرمایهگذاریهای کلان و حضور شرکتهایی با تجربه و تکنولوژی پیشرفته است. غیاب این مولفهها، معدنکاری را در چرخه معیوب سنتی نگه داشته و مانع ارتقای آن میشود.
این درحالی است که افغانستان با دارا بودن ذخایر عظیم معدنی، پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به قطب مهم معدنکاری منطقه دارد. اما تحقق این هدف، مستلزم تحولی بنیادین در رویکرد حاکمیتی است.
اجرای استانداردهای ایمنی بینالمللی، بکارگیری فناوریهای مدرن، آموزش تخصصی کارگران و جلب سرمایهگذاریهای معتبر خارجی، پیششرطهای لازم برای پایان دادن به این سلسله حوادث تلخ محسوب میشوند.
بدون این تحولات اساسی، معادن افغانستان همچنان به مثابه گورستانی برای کارگران عمل خواهند کرد و ثروت زیرزمینی کشور به جای آبادانی، تراژدی و ویرانی در پی خواهد داشت.




