ویس ناصری _ آگاه سیاسی
با در نظر داشت وضعیت بحرانی سیاسی و جنگ روانی و تبلیغاتیای که هماکنون میان حاکمیت فعلی طالبان در افغانستان و دولت پاکستان جریان دارد، هرگز نمیتوان انتظار داشت که در استانبول، در دور سوم مذاکرات، توافقی پایدار و مبتنی بر درک متقابل از خواستههای دو طرف بهدست آید.
به بیان دیگر، دور سوم مذاکرات نیز مانند دور دوم، بدون نتیجه مشخص به پایان خواهد رسید.
علت این امر، وضعیت فعلی سیاسی، نبود اعتماد متقابل، و سطح بالای مطالبات و انتظارات دو طرف است. در چنین شرایطی، دستیابی به توافق، و مهمتر از آن، عملیسازی هر نوع توافق احتمالی، عملاً ممکن نیست. بنابراین، هیئتهای اعزامی طالبان و دولت پاکستان در استانبول نمیتوانند به یک توافق واقعی، پایدار و قابل تطبیق دست یابند.
دور سوم مذاکرات استانبول نیز بیشتر یک گفتوگوی فنی و مقدماتی است. احتمال دارد چنین نشستهایی چندین بار دیگر نیز برگزار شود، اما رسیدن به یک توافق بنیادی و معنادار که واقعاً بتواند خواستههای هر دو طرف را برآورده سازد، در کوتاهمدت بعید به نظر میرسد.
مطالبات پاکستان بسیار بزرگ و پیچیده است و طالبان بهسادگی نمیتوانند آن را برآورده سازند. اگر طالبان به همه خواستههای پاکستان تن دهند، در واقع دست خود را در بسیاری از زمینهها خواهند بست. چنین امری نه در سطح رهبری طالبان و نه در میان صفوف، پیروان و حامیانشان قابل پذیرش نیست.
یکی از مهمترین خواستههای پاکستان، برخورد طالبان با گروه تحریک طالبان پاکستان (TTP) است؛ یعنی اسلامآباد میخواهد طالبان از این گروه حمایت نکنند، آن را تجهیز و تمویل ننمایند و اجازه ندهند از خاک افغانستان برای عملیات استفاده کند.
اما برای طالبان، عملیکردن این خواسته بسیار دشوار است. دلیلش پیوندهای عمیق فکری، قبیلهای، قومی و حتی خانوادگی میان طالبان افغان و جنگجویان TTP است که طی بیست سال گذشته، بهویژه در مناطق وزیرستان شمالی و جنوبی، سوات و دیگر مناطق مرزی شکل گرفته است. این روابط بهسادگی گسستنی نیست.
از اینرو، تا زمانی که دولت پاکستان اطمینان نیابد که گروههای شورشی مانند TTP و سایر گروههای مسلح مستقر در خاک افغانستان دیگر تهدیدی برای ثبات و امنیت پاکستان نیستند، از مطالبات، تهدیدات و حتی حملات خود علیه افغانستان دست نخواهد کشید.




