خیرالله خیرخواه، وزیر اطلاعات و فرهنگ حکومت طالبان، اخیراً با لحنی پر از اعتماد به نفس، خواستار بهرسمیتشناسی جهانی طالبان شده و ادعا کرده که حکومت سرپرست این گروه همه معیارهای لازم برای مشروعیت بینالمللی را فراهم کرده است. اما پرسش بنیادین اینجاست: معیارهای به رسمیتشناسی یک دولت در قرن بیستویکم چیست؟ و آیا طالبان واقعاً واجد این معیارهاست؟
معیارهای مشروعیت؛ نه فقط کنترل سرزمینی، بلکه نمایندگی مردمی
از منظر حقوق بینالملل، شناسایی یک دولت صرفاً به معنای کنترل فیزیکی بر سرزمین یا داشتن پرچم و نشان رسمی نیست. مشروعیت یک دولت زمانی محقق میشود که سه اصل بنیادی را تأمین کند:
1. حاکمیت مبتنی بر اراده مردم (نه بر اساس اشغال نظامی)
2. شمولیت قومی، مذهبی و جنسیتی در ساختار قدرت
3. احترام به حقوق بشر، آزادیهای مدنی و کرامت انسانی
بدون تأمین این اصول، هر ساختاری ولو به نام «دولت»، در واقع یک حکومت تحمیلی است، نه منتخب و مشروع. دولت مشروع، دولتِ همهی مردم است، نه دولتِ یک قوم، یک قرائت از دین یا یک طبقهی خاص.
واقعیتهای نگرانکننده در ساختار طالبان این ست که طالبان نه تنها این معیارها را رعایت نکرده، بلکه با سیاستهای جاریاش، آشکارا در تضاد با اصول حقوق بشر و الزامات مشروعیت سیاسی عمل کرده است:
- نیمی از جامعه حذف شدهاند: طالبان با بستن مکاتب، دانشگاهها و مراکز آموزشی به روی زنان و دختران، نیمی از جمعیت افغانستان را عملاً از حق زیستن انسانی محروم کرده است. در کجای جهان، دولتهایی با چنین تبعیض ساختاری به رسمیت شناخته میشوند؟
- مذهب جعفری نادیده گرفته شده است: در حالیکه نزدیک به 40 درصد از مردم افغانستان از پیروان مذهب تشیع هستند، حکومت طالبان حتی حاضر به بهرسمیت شناختن رسمی مذهب جعفری نیست؛ مذهبی که در زمان جمهوری اسلامی افغانستان در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده بود.
- تکقومی سازی حکومت: تمامی پستهای کلیدی در دولت سرپرست طالبان ــ از وزارتخانهها تا سفارتخانهها به قوم پشتون تعلق گرفته است. این در حالی است که افغانستان، کشوری با اقوام گوناگون از تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، بلوچ، نورستانی، ایماق، سیک ها، هندو ها و دیگران است. پس طالبان از کدام “وحدت ملی” و از کدام مشروعیت سخن میگوید؟
اگر طالبان واقعاً خواستار بهرسمیتشناسی است، باید پیش از آن، معیارهایش را با واقعیتهای انسانی و حقوقی هماهنگ سازد. با لجاجت، حذف، انحصار، خشونت و سرکوب نمیتوان جامعهای را اداره کرد و توقع مشروعیت بینالمللی داشت. توصیه میکنیم:
- دروازه های مکاتب و دانشگاه ها را به روی دختران باز کنید؛ چرا که دانش، نه تهدید بلکه تنها راه نجات کشور است.
- حکومتی ملی و مشارکتی تشکیل دهید که از تمام اقوام، مذاهب و اقشار نمایندگی کند.
- مذهب جعفری را رسماً بهرسمیت بشناسید و از تبعیض مذهبی دست بردارید؛ چرا که وحدت ملی از دل احترام متقابل زاده میشود، نه سرکوب.
حقوق بشر وجدان مشترک انسانیت است، طالبان نباید حقوق بشر را مثل امریکایی ها فقط یک شعار بدانند. آموزههای دین مقدس اسلام نیز بر حرمت انسان، کرامت زن، عدالت و مشورت با مردم تأکید دارد. آیا حضرت علی(ع) یا پیامبر اسلام(ص) بهدلیل زن بودن، کسی را از تعلیم و تربیت محروم ساختند؟ آیا دین ما، حکومتی تکقومی و تکمذهبی را توصیه کرده است؟ قطعاً نه.
جهان، دیگر به حکومتهایی که تنها با تفنگ بر مسند قدرت نشستهاند، امتیاز مشروعیت نمیدهد. اگر طالبان خواهان بهرسمیتشناسی است، باید با فروتنی به میز بازنگری بنشیند، از خودمحوری دست بردارد، تن به عدالت و شمولیت بدهد، و صدای خفتهی میلیونها زن، اقلیت و روشنفکر را بشنود.
مشروعیت، چیزی نیست که به زور اسلحه بهدست آید؛ آن را باید با خدمت به مردم، با صداقت، با احترام به کرامت انسان و با ساختن آیندهای فراگیر بهدست آورد.
تا آن روز، دنیا حق دارد که بپرسد: آیا این طالبان، واقعاً نماینده همه باشندگان افغانستان است؟