نشریه اینترنتی بلومبرگ؛ قدمت مهاجرت تقریباً به اندازه قدمت نوع بشر است و میتوان گفت که از حرکت هوموساپینسها به خارج از آفریقا آغاز شده است.
با این حال این موضوع امروز به یک موضوع سیاسی تحریکآمیز بدل شده است- که رأیدهندگان را نیز مانند دیگر گروههای اجتماعی از هم جدا کرده و به عبارت بهتر موجب اختلاف آنها شده است.
به عنوان مثال ایالات متحده آمریکا را میتوان نمونه آورد- که موضوع مهاجرت بهخصوص مهاجرتهای غیرقانونی از طریق مرزهای جنوبی این کشور به یکی از موضوعات و اختلافات مهم بین دو نامزد اصلی ریاستجمهوری آمریکا تبدیل شده است.
با این حال واشنگتن در این موضوع تنها نیست و تقریباً در تمام جهان مهاجرت توانسته بر فضای سیاست و اقتصاد مسلط شود. در واقع همانطور که گزارشهای بلومبرگ از پنج قاره جهان نشان میدهد، مهاجرت در تمام جهان حتی در جاهای باورنکردنی که تصورش را هم نمیتوانید بکنید، بحثانگیز شده است.
در این زمینه میتوان ایرلند را در نظر گرفت؛ کشوری که با چنان موجی از مهاجرت مواجه شده که حالا دیگر نمیتواند افرادی که به دنبال پناهندگی به سواحل این کشور هجوم آوردهاند، در خود جای دهد. این موضوع که تنشهایی را نیز در میان مردم محلی ایرلند بر سر مسائلی مانند مسکن به وجود آورده؛ به نوعی پوپولیسم جناح راستی دامن زده که تاکنون عمدتاً در این کشور وجود خارجی نداشته است.
یا آفریقای جنوبی، ملت رنگین کمان؛ که سی سال پس از آن که کنگره ملی آفریقا پس از شکست آپارتاید قدرت را در دست گرفت، دولت این کشور دوباره سراغ سیاستهای نژادی و مهاجرتی رفته است. به عبارتی بهتر؛ دولت آفریقای جنوبی برای تقویت موضع انتخاباتی خود دوباره به مقابله با مهاجران روی آورده است.
موضوع مهاجرت در این چند وقت اخیر آنقدر بالا گرفته که در شرایطی که مقامات به دنبال راه یا راههایی برای حل این معضل هستند- مانند مشکلات حقوقی که در بریتانیا بعد از آغاز تلاشهای این کشور برای اخراج پناهجویان به رواندا پیش آمده- پوپولیستها در همهجا این روایت را مطرح میکنند که مهاجرت از کنترل خارج شده است.
با این حال به گفته سازمان بینالمللی مهاجرت متعلق به سازمان ملل؛ مهاجرت یا به عبارتی جابهجایی و عبور از مرزها که زمانی نه چندان دور استثنایی به شمار میآمد، با افزایش تغییرات داخلی «بهطور قاطع تبدیل به نوعی نورم یا اتفاق عادی» شده است.
در گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت به این موضوع اشاره شده که تغییر واقعی که در سالهای اخیر اتفاق افتاده این بوده که محرکهای اصلی مهاجرت که پیشتر مواردی مانند ژئوپلیتیک، فنآوری و تغییرات آبوهوایی را شامل میشدند، با مسایلی چون افزایش چشمگیر کانالهای غیرقانونی مهاجرت به دلیل بسته شدن مسیرهای امن تشدید شدهاند- و این روند دارد به صورت مستمر و مداوم شدت بیشتری پیدا میکند.
این امر نگرانیهایی را در زمینه مشاغل در جاهایی مانند هلند ایجاد کرده- که نسبت به محدود کردن دسترسی به استعدادهای بینالمللی احساس نگرانی میکنند و بارها و بارها در این زمینه هشدار دادهاند.
به عبارت بهتر؛ وجود و حضور افراد بیشتر در یک اقتصاد معین به نوعی به معنای وجود نیروی کار بیشتر خواهد بود و شواهد امر حکایت از این میکند که در چنین شرایطی تنها تعداد کمی از مهاجران برنده خواهند شد و با موفقیت در پیدا کردن شغل، موفق به رشد استعدادهای خود خواهند شد.
سازمان بینالمللی مهاجرت میگوید که به رغم این موارد منفی، اما واضح است که جریان حرکت افراد به فراسوی مرزها موجب توسعه انسانی در سطح جهانی خواهد شد و این نیز به نوبه خود به برآورده کردن تقاضای حیاتی نیروی کار کمک خواهد کرد. به عبارت بهتر؛ تعداد مهاجران بیشتر به معنای نیروی کار بیشتر خواهد بود و این نیز به طور بالقوه به معنای اقتصاد بزرگتر میتواند باشد.
این یعنی طبق شواهد مختلف موجود؛ افراد و گروههای معدودی از محدود کردن مهاجرت سود خواهند برد- و برنده خواهند شد.
با این حال به گفته آلن کرافورد این ادعا برای سیاستمداران یک ادعا یا حتی یک استدلال بحثبرانگیز خواهد بود!