پایان سرپرستی طالبان؛ آغاز مطلق طلبی قدرت

حذف عنوان «سرپرست» به معنای پایان «ابهام موقت» و آغاز یک «بن‌بست دائمی» است. جامعه‌ی جهانی و مردم افغانستان حالا با واقعیتی روبه‌رو هستند که هیچ پرده‌ی موقتی یا توجیه «مرحله گذار» آن را پوشانده نمی‌تواند.
پایان سرپرستی طالبان؛ آغاز مطلق طلبی قدرت

تصمیم اخیر طالبان برای حذف عنوان «سرپرست» از مقامات کابینه، نقطه عطفی در مسیر چهار ساله‌ی حاکمیت این گروه بر افغانستان محسوب می‌شود. سخنگوی طالبان این اقدام را نشانه‌ی «ثبات کامل» و «پایان دوره آزمایشی» معرفی کرد، در حالی که در واقع این تصمیم بیش از آنکه نشانه‌ای از مشروعیت باشد، نشان‌دهنده‌ی بسته شدن یک مسیر احتمالی برای اصلاحات در نظام طالبان است.

تا پیش از این، واژه‌ی «سرپرست» به‌گونه‌ای ناخودآگاه این تصور را در اذهان ایجاد می‌کرد که نظام سیاسی طالبان موقتی و گذراست و شاید روزی جای خود را به یک ساختار قانونی، انتخابی و همه‌شمول بدهد. اما با فرمان اخیر رهبر طالبان، این دریچه‌ی امید بسته شد و مشخص گردید که گروه حاکم قصد ندارد کوچک‌ترین انعطافی در مسیر سیاسی خود نشان دهد. به تعبیر برخی از تحلیل‌گران، این اقدام در واقع دو روایت را پایان داد: نخست، امید حامیان خارجی و لابی‌های طالبان که آن را «دوره گذار» می‌دانستند و دوم، انتظار بخشی از اپوزیسیون که عنوان «سرپرست» را بهانه‌ای برای تداوم مذاکره و حضور سیاسی در ساختار آینده می‌پنداشتند.

اکنون طالبان آشکارا ثابت کرده‌اند که نه تنها به قانون اساسی و نهادهای انتخابی اعتنا ندارند، بلکه مسیر خود را مبتنی بر فرمان فردی و اراده‌ی رهبر مذهبی گروه پیش می‌برند. حذف عنوان «سرپرست» به معنای پایان «ابهام موقت» و آغاز یک «بن‌بست دائمی» است. جامعه‌ی جهانی و مردم افغانستان حالا با واقعیتی روبه‌رو هستند که هیچ پرده‌ی موقتی یا توجیه «مرحله گذار» آن را پوشانده نمی‌تواند.

از منظر سیاسی، این تصمیم طالبان مشروعیت داخلی و بین‌المللی آن‌ها را نه تنها تقویت نکرده بلکه بر بحران مشروعیت‌شان افزود. جامعه جهانی همچنان این حکومت را به رسمیت نشناخته و مسائل کلیدی چون حقوق زنان، آزادی‌های مدنی، تشکیل دولت همه‌شمول و نقش مردم در ساختار قدرت به‌طور کامل نادیده گرفته شده است. در چنین شرایطی، حذف عنوان «سرپرست» بیش از آنکه نشانه‌ی ثبات باشد، بیانگر انجماد سیاسی و بی‌توجهی به مطالبات جامعه است.

نتیجه‌ی عملی این تحول آن است که افغانستان وارد مرحله‌ی تازه‌ای از بن‌بست سیاسی شده است؛ بن‌بستی که نه راه اصلاح از درون طالبان را باقی گذاشته و نه چشم‌انداز مذاکره‌ای جدی را در افق نزدیک نشان می‌دهد. پرسش اصلی این است که جامعه جهانی و مردم افغانستان چگونه در برابر این وضعیت واکنش نشان خواهند داد: سکوت و پذیرش وضع موجود، یا تلاش برای شکل‌دهی به یک مسیر بدیل سیاسی که بتواند افغانستان را از اسارت سیاست تک‌بعدی طالبان برهاند.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط